داستان “خواهر” منصوره قهرمانی به همراه نقد داستان

داستان کوتاه خواهر _ نترس داداشی من اینجام گریه نکن چیزی نیست، من اینجام باز که داری گریه می کنی..... یه قصه برات بگم؟ .....یکی بود یکی نبود..... چی شده؟ _مهرآنا پام _پات چی شده؟ درد میکنه؟ _درد میکنه. بیرون نمیاد. _از دیروز که تکون نخوردی لابد پات خشک شده. دیروز عصر پیشامد بچه ها…

0 دیدگاه

رونمایی از ویژه نامه کرونایی انجمن سمر

رونمایی از ویژه نامه کرونایی انجمن ادبی سمر (6 بهمن)به نام خدای مهربانیادداشتی بر شب به یادماندنی سمر۶ بهمن ۱۴۰۱ - ساعت ۶ بعد از ظهر - مشهد تالار حضرت زهرا.مهمانان در طبقه ی همکف پذیرش می‌ شوند. از پله ها بالا می روند، چای می نوشند و کام شیرین می کنند و وارد تالار…

0 دیدگاه

داستان “ماهی ها” عاطفه مرادی به همراه نقد داستان

داستان کوتاه: ماهی ها _مامان گفتی عقربه کوچیکه بره رو چند بابا میاد؟ _رو چهار عزیزم _وای هنوز دو تا دیگه مونده چرا عقربه های ساعت اینجا انقدر آروم حرکت میکنه عقربه های ساعت خونه خودمون خوبه زود زود رد میشه از صبح کنار پنجره ایستاده، ساعت هاست که در انتظار بابا به سر می…

0 دیدگاه

داستان “خشت آب انگوری” رضا خوشه بست

داستان خشت آب انگوری همه ی ماجرا با یک دعوای کوچک آغاز شد. آن روز صبح، هنگامی که می خواستم خودم را از خوردن حرام تبرئه نمایم. مرد دیوانه با خشتی که از آب انگور و خاک در آفتاب خشکانده بود بر سرم کوبید. ناگهان با یک ضربه افتادم. البته دقیقا به خاطر نمی­ آورم…

0 دیدگاه

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد