داستان “علامت سوال” مهرداد دبیری به همراه نقد داستان

داستان علامت سوال ؟ از اتوبوس خط 10 پیاده می شوم. قبل از رسیدن به خانه باید دوباره سوار اتوبوس شوم، اتوبوس خط 11. اما به خانه بروم که چه بشود؟ پنج شنبه ها عصر که کلاس فلسفه با تدریس آقای علامه تمام می شود، به شکل علامت سوال دانشکده الهیات را ترک می کنم.…

0 دیدگاه

داستان “لاک پشت” علی اسلام دوست به همراه نقد داستان

داستان کوتاه: لاک پشت  پسرک  لاک پشتی را که از مغازه ی سمساری خریده بود در دستانش گرفته  به سمت دریا می رود و  پاهایش را درون ماسه های نرم که هنوز گرمای افتاب را دارد می فشارد . سایه  افتاب کم کم  مغازه های ساحلی را می پوشاند . صدای دستفروشان که یکی یکی…

0 دیدگاه

داستان “ماهی ها” عاطفه مرادی به همراه نقد داستان

داستان کوتاه: ماهی ها _مامان گفتی عقربه کوچیکه بره رو چند بابا میاد؟ _رو چهار عزیزم _وای هنوز دو تا دیگه مونده چرا عقربه های ساعت اینجا انقدر آروم حرکت میکنه عقربه های ساعت خونه خودمون خوبه زود زود رد میشه از صبح کنار پنجره ایستاده، ساعت هاست که در انتظار بابا به سر می…

0 دیدگاه

ًداستان “یک چیز مهم کم شده است” – مهدی نوروزی به همراه نقد داستان

داستان " یک چیز مهم کم شده است "  مهدی نوروزی کم شده است. زار زار گریه می کند که چرا کم شده است؟ چرا یک چیز مهم از تیر چوبی کم شده است؟ کی بر می گردد؟ روز اول، بعد از شنیدن مرگ شهربانوی شانزده ساله، زاری اش ایوان را پر کرده بود. گفتم:…

0 دیدگاه

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد