چشمهایش را گرفت و گفت اگه گفتی من کیم؟ دستهایش را بو کرد بوی خاک می داد. دوباره بو کشید. گفت: "ببینم تو مسی پسر زهرا خانم نیستی؟" گفت: "نه! اون که پولدار شد. بیا پایین تر! گفته باشم رونالدو هم نیستم. "باز هم فکر کرد پشت سرش صدای خنده آمد. گفت: "بگو دیگه چشم…
سروان سهیلی آآآی. سروان سهیلی، کجا رفتی خبر مرگت. باد زد. در بسته شد. من موندم تو سلول. خاک به سرت مراد این کار رو هم نتونستی درست انجام بدی قرار شد سلول رو بشوری ده تومن بهت بده. ابله چرا حول کردی کلید رو نیاوردی تو. درسته یه کار کوفتی بهت دادن تا شاید…
در من شهری است که هر از گاهی در غبارهای خاکستریام پنهان و پیدا میشود. ساکنانش پنجره هایشان را محکم بستهاند تا غبار در ریههایشان فرو نرود و وقتی بیرون میآیند دلشان به این خوش است که ماسک شان فیلتر دارد. در من شهری است که بلندترین برجش خودش را به نزدیکی گوشم رسانده…
- خریت خریته اوستا - مثل ادم حرف بزن سر صبحی بفهمم -طرف مهریه اش گذاشته اجرا یک ملیون گل رز اوستا پای قاطر را بلند می کند و میخ های سمش را در می آورد. پای قاطر را توی دست گرفته، میخ کش را روی میزکار می گذارد. چشم ریز می کند…