گزارشی از برگزاری جلسه برنامه ریزی انجمن ادبیات داستانی سمر

دست راست آینه نزدیک به ساعت چهار، عصر روز پنج شنبه ۲۳ دی ماه. وارد برج باران ۱ می‌شوم راهنما می‌گوید: مستقیم، به آینه رسیدی، سمت راست. وارد می‌شوم به قول فردوسی: باشید نگاهِ باصفایی است. صندلی‌ها صمیمی اند. شمع های کوچک در حباب های شیشه ای، سر می‌دهند و برپایی ایستاده‌اند. خیلی زود همه…

0 دیدگاه

مثل نوشت 6: داستان “کاسه داریم” از سایه شوریده دل به همراه نقد داستان

ضرب المثل : کاسه داریم ارک و اورک تو پر کنی من پر ترک داستان "کاسه داریم ..." از سایه شوریده دل  هنوز با خشم نگاهم می کرد حالا هر دو به نفس نفس افتاده بودیم مثل دو گرگ زخمی چشم درچشم می غریدیم، باد استخوان سوزی می وزید و انجماد هوای اطراف تنفسمان را…

0 دیدگاه

مثل نوشت 1: داستان “بدلی” از شهین پوستچی خراسانی به همراه نقد داستان

ضرب المثل : دوجو در شکم به که ده من به پشت داستان بدلی شهین پوستچی خراسانی - به خدا می خرمش. صبر کن آخر می خرمش  نازیلا از صبح ۱۰ بار حرفش را تکرار کرده بود. تقصیر خودم بود اگر دیروز با هم از جلوی آن مغازه بدل فروشی رد نشده بودیم حالا این…

0 دیدگاه

عکس نوشت 59: راشین قشقایی- مرضیه جلالی- مسلم انصاریان و…

عکس نوشت 59 گاه نگاهت کردم گاه خواندمت از اول هم باید می بوییدمت بوی چای سرگل لاهیجان می دهی راشین قشقایی جرعه جرعه می نوشمت گاه با عطر هل گاهی دارچین بی شک گرم خواهم شد و از سر می پرد رخوت و آشفتگی مرضیه جلالی کاش کتاب بودم می نشستم در برابر چشمانت,…

0 دیدگاه

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد