مجتبی جعفری

 

خریت خریته اوستا

– مثل ادم حرف بزن سر صبحی بفهمم

-طرف مهریه اش گذاشته اجرا یک ملیون گل رز

اوستا پای قاطر را بلند می کند و میخ های سمش را در می آورد. پای قاطر را توی دست گرفته، میخ کش را روی میزکار می گذارد. چشم ریز می کند و پکی به سیگار گوشه لبش میزند. خاکستر سیگار را می تکاند و دوبار می گذارد گوشه لبش و میخکش را بر می دارد.

– خر، خره حتی اگه ننه یا باباش اسب باشن.

– مگم اوستا سایز پای این قاطره چنده؟ یه ملیون میشه؟

 – چیه نعل طلا پیدا کردی بندازی زیر پاش؟ پا باس راه بره و راحت باشه همین

– ولی نعل طلا یه چیز دیگس،

– طلا بندازی کف پات که چی بشه!

– دیشب یه یارو یه جفت کفش مشکی برق انداخته اورد گفت یه ملیون خریدم، به کار شما میاد! خرید سر عروسیم بوده، دیگه نمیخام بپوشم.

بهش گفتم تو بپوش، بیشتر به تو میاد!

اوستا ته سیگار را زیر گیوه هایش فشار داد. سم قاطر را گذاشت روی زمین.

– برو کفش های مشکیت بپوش، کریم برق انداخته برات.

نویسنده : مجتبی جعفری

دیدگاهتان را بنویسید