تمدید مهلت ارسال داستان به مسابقه ادبی «صادق هدایت» صفحه رسمی بنیاد صادق هدايت اعلام کرد: «با توجه به مشکلات موجود و درخواست عده ای از کسانی که تمایل دارند برای مسابقه ادبی صادق هدایت داستان ارسال فرمایند ، مدت دریافت داستان که تا ۳۰ مهرماه ۱۴۰۱ بود به مدت ۱۰ روز تمدید شد. آخرین…
داستان «یک بام و دو هوا » داشت باران می آمد نان های خیس شده را از ترک دوچرخه ام برداشتم و دوچرخه را به تنه کلفت درخت توت کنار دیوار، تکیه دادم، پونه و شیرین دختر عمه هایم داشتند با هم روی ایوان خانه ی عزیز جون منچ بازی می کردند. عزیز تا مرا…
پنجره رو به رویم نشسته است. توجهی به من نمی کند. حتی به این کتابی که با کمک خودش چاپ کرده ام. چشم دوخته به پنجره نیمه باز اتوبوس که تمام صحنه های رمان را به سرعت از جلو چشمانش عبور می دهد. اما من کاملا به او نگاه میکنم. خیره به چشم هایش هستم…
داستان «ننه عصمت » جمعیت زیادی از زن و مرد در تاخت و تاز آفتاب ظهر تابستان، در جلوی مسجد ایستاده بودند مردها با صدای بلند صلوات می فرستادند و زن ها چادر ها را روی سر محکم می کردند رمضان کنار اصغر میان جمع ایستاده بود اصغر گفت: _ ننه عصمت که خواب…