عکس نوشت 76: مسلم انصاریان – آنیل خلج
عکس نوشت 76 سگ از اصابت چشمان بی تفاوت زمین افتاد آه از بی تفاوتی چشمی که سگ نداشت مسلم انصاریان فارغ از چون و چندِ روزگار... غرق یک چراییام! فانوس به دستان، چرا به بیراهه میروند؟ آنیل خلج
عکس نوشت 76 سگ از اصابت چشمان بی تفاوت زمین افتاد آه از بی تفاوتی چشمی که سگ نداشت مسلم انصاریان فارغ از چون و چندِ روزگار... غرق یک چراییام! فانوس به دستان، چرا به بیراهه میروند؟ آنیل خلج
عکس نوشت 75 کودک به اشتیاق پا بر زلالِ آب طراوت بخشید آب تحفه تقدیمِ پاکی دستانش کرد به تبسم پاسخ داد رنگ در نگاه طبیعت پاشید جلوه می کرد خدا مسلم انصاریان تنها لبخند زلال تو توان عبور از آب را دارد. لبخند تو از آب گذشت، آب کف زد و از سر گذشت.…
عکس نوشت 74 آنکه می ترسد، می ترساند؛ آنکه بسیار می ترسد، بسیار می ترساند؛ آنکه بسیار بسیار می ترسد، بسیار بسیار می ترساند؛ "ترس از یک اتفاق"، آدم ها بیشتر زمین گیر می کند تا خود اتفاق؛ ترس، ترس، ترس؛ یک ضلع از سه ضلع مثلث نابودی آدم هاست مجتبی جعفری سلطان به تیر…
عکس نوشت 73 بین چشمان کودکی گرسنه با سیر کودکان سوار بر مرکب فاصله ای است تا بینهایت. فاصله ای بنام فقر بنام نداری چه ساده لوحانه است؛ وقتی؛ فقط؛ اختلاف طبقاتی بدانیش ... محسن صادقی نیا من به پاهای زخمی و تاول زده ات می نگرم و تو با حسرت و خشم آسودگیم را…