مثل نوشت 12: داستان “پایان ظفر” از هدی قاسمیان به همراه نقد داستان

ضرب المثل: ای عجب میش دل بسته به گرگ داستان "پایان ظفر"  از سیده هدی قاسمیان سرد است. پاهایت هم، جان راه رفتن ندارند. روی زمین کشیده می‌شوند. خب قلم می‌شدند و سیزده سال پیش، تو را نمی‌آوردند به غلامی! چشم‌هایت با ناامیدی انگار، دارند دنبال عشقِ اول و آخرت می‌گردند. نگاهت سرد است. اما…

0 دیدگاه

مثل نوشت 11: داستان مرز عشق از مسلم انصاریان به همراه نقد داستان

ضرب المثل: ای عجب میش دل بسته به گرگ داستان "مرز عشق"  از مسلم انصاریان کلاهش را برداشت، موهای بلند و سیاهش روی شانه هایش ریخت روی چارپایه مقابل آینه نشست به آرامی موهایش را شانه زد، از روی میز کتابی را برداشت و شروع به ورق زدن کرد. بعدش را نمی دانم، چون همیشه…

0 دیدگاه

گزارشی از برگزاری جلسه برنامه ریزی انجمن ادبیات داستانی سمر

دست راست آینه نزدیک به ساعت چهار، عصر روز پنج شنبه ۲۳ دی ماه. وارد برج باران ۱ می‌شوم راهنما می‌گوید: مستقیم، به آینه رسیدی، سمت راست. وارد می‌شوم به قول فردوسی: باشید نگاهِ باصفایی است. صندلی‌ها صمیمی اند. شمع های کوچک در حباب های شیشه ای، سر می‌دهند و برپایی ایستاده‌اند. خیلی زود همه…

0 دیدگاه

نقد داستان میرزا خطاط از سید محمدعلی جمالزاده

داستان میرزا خطاط، در آبان‌ماه 1337، در ژنو، توسط جمال‌زاده نوشته شده است. این داستان نیز، مانند اکثر داستان‌های کوتاه دیگر جمال‌زاده، در ابتدا چند خطی توضیح اضافه دارد، توضیحاتی که بیان کننده‌ی نظر شخصی نویسنده، در بابِ موردی است که در نهایت ربطی به داستان، یا شخصیت آن، پیدا می‌کند. راوی همان ابتدا، می‌گوید…

0 دیدگاه

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد