عکس نوشت 80 به نام آزادی آزادی اندیشه آزادی سخن آزادی قلم آنگاه که قلم سخن از اندیشه می گوید و اندیشه موهبتی است خداوندی برای حاکمیت خرد و چون خرد حاکم گردد تعالی بشر را سبب شود و آن جامعه ی متعالی زیر پرچم عدالت مدینه ی فاضله را بنا کنند مسلم انصاریان بهار…
عکس نوشت 62 همه روزها که جمعه شدن دیگر رغبت نکرد کرکره مغازه را بالا دهد، رادیو دو موج را روشن کند و کف مغازه را تی بکشد، کتری برقی را به دو شاخ بزند، توی قوری سیاه شده دو پر چای و هل بریزد... صادق بیاید تا با هم چای بخورند. این برنامه چندین ساله…
عکس نوشت 60 باید ببینم این دفعه نوبت کیست؟ چه کنم تا چشم ها مرا دریابند؟؟ و انگشت ها دوباره برای یارانم رنگ آبی و بنفش به خود بگیرد! می ترسم حنایم بی رنگ شده باشد. بهتر آنست که عوام سرخی خون شان مرکب شود. زهره شوریده دل سوال های بی جواب قفل کرده دستانم…
عکس نوشت 59 گاه نگاهت کردم گاه خواندمت از اول هم باید می بوییدمت بوی چای سرگل لاهیجان می دهی راشین قشقایی جرعه جرعه می نوشمت گاه با عطر هل گاهی دارچین بی شک گرم خواهم شد و از سر می پرد رخوت و آشفتگی مرضیه جلالی کاش کتاب بودم می نشستم در برابر چشمانت,…