فریاد سکوت تازه به خانه رسیده ام. شب در حال پهن کردن سایه سنگینش روی زمین است. حکومت پایش را روی مردم گذاشته است. پاشنه پای حکومت درست روی گلوی من است. بقیه را نمی دانم. ولی همسایه میگوید که همه ی تنم درد میکند. دکمه تایید را فشار دادم آخرین قسط مسکن مهر پرداخت…
داستان کوتاه « درخت سبز عاشق» - اصغر الهی داستان را شخصيتي به نام آفاق بيان ميکند. آفاق درين داستان زني است که داستان عاشقانه ي خود را بازگو ميکند. او سعي دارد تا به همه ثابت کند که فرزندي که در شکم دارد نامشروع نيست و مرد او از فرزندان پيامبر(ص) است و در…
«اژدها » همین صبحی حدود ساعت ده، رای دادگاه را از کافی نت نزدیک خانه ام گرفتم. توی رای دادگاه به پرداخت نفقه محکوم شده ام آن هم به صورت ماهیانه تا هر وقت زنده باشم و سارا هم زنم باشد. چند ماهی است که به خاطر تعدیل نیرو از کارخانه منسوجات اخراج شده ام.…
به نام خدا تمرینی در مدرنیسم استاد ترابیان "حجم خالی" می توانست راه برود اما دستانش هنوز کوچک بود و سفید. مرد کیسه ی خالی را در کنجِ بدون دیوار می گذارد و او را در آغوش می گیرد، شکلات خوش بویی را در دست کوچکش می گذارد و آن را آرام می بندد. شکلات…