عکس نوشت7: ملیحه نامنی- هما رضوی زاده- سمانه حسینی و…

صدای مادرش بود. یادش آمد. زمانی که هنوز وارد این شلوغی ها نشده بود. اما کجاست؟ جعبه چوبی را بغل گرفته بود به خیال اینکه می تواند بار دیگر به رحم مادرانه ای بازگردد. یادش آمده بود. صدای مادرش بود. مهدی نوروزی سازت بد نیست باباجان ولی خودت هم می دانی که حالا حالاها باید…

0 دیدگاه

عکس نوشت 6: علی اکبر ترابیان- فاطمه امیری- نازنین صابری و…

-مادر -جان مادر -چرا بعد از این همه بدبختی و دربدری و بد آوردن وقتی میرم پشت آینه خودم رو شکسته و زمین خورده نمی بینم، از خودم لجم می گیره چقدر خیره ام من!! -به بابای خدا بیامرزت رفتی مادر همیشه می گفت: ریشه به جا باشه باز سبز میشه! الهی نور به قبرش…

0 دیدگاه

عکس نوشت5: علی اکبر ترابیان – جواد جهاندوست – فاطمه امیری و…

- بله درست است گاهی صدای آنها را درمی آوریم از این جهت که نگویند خودش را می گیرد. ما کبوترپرست نبوده و نیستیم، هیچ تعصبی هم به کبوتر بودن مان نداریم، خودتان شاهدید در جلسات چلچله ها هم گفته ام بارها، چلچله باش، اصلا هرچه می خواهی باش اما کبوترانه! - بله همانها که…

0 دیدگاه

عکس نوشت4: علی اکبر ترابیان – معصومه یسبی- فاطمه امیری و…

از معدن تا کارخانه 900 کیلومتر کویر و صحرای بی آب و علف، تپه های رمل و آفتاب سوزان، اگر این شترها نبودند چه خاکی باید به سرمان می کردیم؟ - پس بریم توی خط پرورش شتر علی اکبر ترابیان امروز این آدمها چقدر با ما مهربان شده اند. دلشان به رحم آمده و بارکمی…

0 دیدگاه

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد