- بله درست است گاهی صدای آنها را درمی آوریم از این جهت که نگویند خودش را می گیرد. ما کبوترپرست نبوده و نیستیم، هیچ تعصبی هم به کبوتر بودن مان نداریم، خودتان شاهدید در جلسات چلچله ها هم گفته ام بارها، چلچله باش، اصلا هرچه می خواهی باش اما کبوترانه! - بله همانها که…
-گفتید کجا؟ -خیابان 32 مجتمع کارگران 17 بلوک 65 -چند وقته آمدی شهر؟ -دوساله -روستا کار نداشتی؟ -چرا چندساله آب کم شده زراعت ها خوب نیست. سحر می رفتیم صحرا برای آبگیری، آفتاب برمی گشتیم برای خوردن ناشتا. حالا سحر راه می افتیم برسیم به کارخانه، سه ایستگاه عوض می کنیم بازم دیر می…
نفهمیدیم غذاهای روی میز چه زمانی به ته رسید. میز گرسنه بود همه چیز را می خورد، هرچه دم دستش بود. و بزرگ و بزرگتر می شد آنقدر که هر کدام از ما گوشه ای از آن افتاده بودیم و صدای هم را به سختی می شنیدیم ..آنقدر بزرگ که دیگر نتوانستیم همدیگر را…
یادداشتی بر فیلم تلقین (inception) اثری از کریستوفر نولان محصول 2010 واقعیت یا خیال؟ ما در طول داستان به دنبال کشف این حقیقت هستیم. فیلم در همان ابتدای داستان به ما میگوید که هرکس شاخص خودش را برای شناخت این حقیقت دارد و این شاخص را خودش میسازد. یک نفر تاس، یکی مهره شطرنج و…