دست راست آینه
نزدیک به ساعت چهار، عصر روز پنج شنبه ۲۳ دی ماه.
وارد برج باران ۱ میشوم
راهنما میگوید:
مستقیم، به آینه رسیدی، سمت راست.
وارد میشوم به قول فردوسی:
باشید نگاهِ باصفایی است.
صندلیها صمیمی اند. شمع های کوچک در حباب های شیشه ای، سر میدهند و برپایی ایستادهاند.
خیلی زود همه ی دل ها کنار هم می نشینند.
دکتر صحافیان و دکتر ترابیان میآیند.
نشسته ها بلند میشوند و احساس را در آغوش می گیرند.
هنرور از رفقای ۴۰ ساله ی ترابیان چند آیه از مصحف می خواند. صدایش گرم و دلنشین است.
پوستچی مجری و مدیر برنامه، شروع میکند. دبیری، خوش آمد، میگوید.
شوریده دل و قشقایی و نمازی و عبداللهیان از کاری که بر عهده گرفتهاند به اختصار میگویند و رد میشود. جمشیدی کاریکلماتور میخواند.
گلی میگوید بعضی از این جملهها درونمایه ی یک داستان کوتاه است. جعفری ها می خواهند از تلویزیون کوچک، کار بزرگ بکشند.
تلویزیون تن نمیدهد. جعفری اول، نمودارهایی از تحصیلات و تالیفات و رتبه ها را شرح میدهد. جعفری دوم، ارتباط داستان و تصویر را می گوید.
صحافیان که چتر مهربان انجمن است، شوق میانگیزد.
قاسمیان، داستان ظفر را میخواند و علوی با زبان داستان نقدش میکند.
آخرین نفر،
استاد است که باید حرف آخر را بزند.
میگوید:
ادبیات را باید تحصیل کرد.
با نوک نوک کسی به جایی نمیرسد.
(تحصیل به معنی با استاد خواندن و فهمیدن نه شرکت در کنکور)
این مرد ۴۰ سال است در این شهر داستاننویسی درس می دهد.
خیلی ها می نویسند، می فهمند، تشریح میکنند، تعلیم میدهند و خودشان را مدیون او میدانند.
سال ها پیش بهروز رحیمی میخواست در حوزه هنری برایش بزرگداشت بگیرد گفت:
هنوز زنده ام نیاز به مجلس ترحیم ندارم.
کارگاه داستاننویسی، ۴ ترم.
رئالیسم جادویی، سورئالیسم، مدرنیسم و پست مدرنیسم ده ترم توسط او ارائه شده.
دوستی میگفت:
اصفهان بودم در جلسات نقد داستان شرکت می کردم، همان مقدار که از ترابیان آموخته بودم با اشاره بیان کردم.
به اصرار خواستند چند جلسه تدریس کنم. همچنین دوستانی که در تهران و همین مشهد و جاهای دیگر رفته بودند و کلاس های دیگر دیده بودند از این دست حرفها، خیلی می زنند.
جرأت می دهد که فکر کنی، بنویسی و بیان کنی.
این همه مهارت یعنی سرمایه ی تمام نشدنی برای زندگی.
زمزمه هایی می شنوم؛
چقدر دلم برای کلاس ها تنگ شده…
خوانش و کتابهایی که باید میخواندیم… آفرینش و تکنیکهایی که باید ورمی آوردیم… فیلمهای مناسب و متناسبی که به توصیه اش چشیدیم..
راستی مگر میشود این بذرها در دل زمان فراموش شوند؟
حتی اگر…
راشین قشقایی
۲۳ دیماه ۱۴۰۰
جلسه برنامه ریزی انجمن ادبیات داستانی سمر برای دور جدید فعالیت در 23 دی ماه 1400، با حضور جمعی از نویسندگان، صاحب نظران حوزه داستان نویسی و اعضای انجمن سمر در کافی شاپِ برج باران ۱، ساعت ۱۶ الی ۱۸ برگزار شد.
در این نشست ضمن سپاس از دبیران پیشین انجمن، ساختار جدید انجمن معرفی و مسئولین گروه های مختلف انجمن تعیین و منصوب شدند.
انجمن ادبیات داستانی سمر