پاسخ شاعر ایرانی مریم محتشمی به یوسف افغان شاعری که در یک جلسه رسمی ایرانیان را اجنبی نامید و مدعی شد که باید ایران از آب هیرمند محروم شود.
سلام، عرض ادب، شاعر سخن نشناس
امید بود، دهان باز کنی به سپاس
برای شاعر دانا، نکو بود اخلاق
نه، آنکه، کشت کند در قلوب بذر فراق
برو کمی به گذشته، به دامن تاریخ
درخت باغ اصالت، مزن چنین از بیخ
سکوت، جوهر عقل است اگر نمی دانی
که مام واصل وطن را، چو اجنبی خوانی
مرام ملت ایران، برادری بوده است
و، راز، مهر و وفاشان »در» دری بوده است
برای وحدت ما، بوده عامل بسیار
همیشه بوده و هستیم، چون برادر و یار
هنوز، حس اخوت نمرده در ایران
برای مردم سختی کشیده افغان
اگر که مردی و غیرت به سر فزون داری
مده اجازه که گردی مثال ابزاری
بگو، تو اجنبی، آنان که حمله ور گشتند
و تخم تفرقه را در دیارتان کشتند
همان گروه که در سرزمین تان هستند
برای سلطه به دنیا همیشه سر مستند
مباش تفرقه انداز، یوسف افغان
برای عقد اخوت، کلام مهر فشان
دیار ملت افغان، چو پاره تن ماست
و این صفا و رفاقت، همیشه پا بر جاست
اگر که تب شود عارض به جان کابل ما
مریض گردد و آشفته روح زابل ما
به خاطرت نبود، اندرین سرای کهن
گرفت ملت افغان به آبرو مأمن
در آن زمانه سختی تمام ایران گفت
بیا برادر افغان که خانه، خانه توست
برادران، نه خدایا، نگو که بد عهدند
که سهم آب به روی برادران بستند
بدون شک چو شود قحط آب در زابل
بهار دیده نگردد، به پهنه کابل
اگر که حق برادر شود کنون در بند
یقین بدان که بخشکد دهانه هلمند
نخوانده ای تو به تاریخ تاکنون جناب
که ما شریک شما بوده ایم در حقاب (حق آبه)
هنوز، شاعر ناپخته، میزبان هستیم
و میزبان شماها، به سیستان هستیم
نمک بخورده و بشکسته ای نمکدان را
امید ماست بدانی تو قدر ایران را
نکن، به پا تو شر، ای شاعر ندانم حرف
که عنقریب به هندو کشت بخشکد برف
بیرجند- مریم محتشمی
فروردین 1400
شاعران افتخار ایران بزرگن…زنده بادبانومریم محتشم
شاعران افتخار ایران بزرگن… زنده باد بانومریم محتشمی