عکس نوشت 69
پسرم! گفتی کجای زمینی دقیقا ؟!
دقیقا وسط زمین
– وسط زمین جای خوبیه ؟
– خوب و بد نداره
– خب یعنی مهمی؟
– منم مهمم
– گل هم می تونی بزنی ؟
– منم می تونم
– بعد گل میپری بالا ،بیای
– پایین خوشحالی کنی، بقیه بغلت کنن؟
– منم میپرم
– خدای نکرده ممکنه اشتباه کنی
– ممکنه اشتباه کنم
– یعنی زبونم لال ممکنه بازی رو خراب کنی ؟
– ممکنه خراب کنم
– بعدش حتما ایشالله جبران میکنی دیگه ؟
– ممکنه جبران کنم
– خطا چی، ممکنه خطا کنی؟
– ممکنه خطا کنم
ممکنه خطا کنیم
سقوط کنیم
اخراج شیم
حمله کنیم
دفاع کنیم
محروم شیم
مصدوم شیم
ادامه بدیم
مایوس شیم
مبارزه کنیم
خسته شیم
صعود کنیم
تسلیم شیم
مغرور شیم
گریه کنیم
بخندیم
فریاد بزنیم
ببازیم
برنده شیم
زخمی شیم
– پسرم گفتی کجای زمینی ؟
– وسط زمین، دقیقا وسط زمین، حالا دیگه بخواب مامان جان
فردا بازی دارم …
راشین قشقایی
بالای سرم میچرخد، مامان بریم هلی کوپتر سوار بشیم، چی میگی بچه جان، هیچ سوسکی تا به حال سوار هلی کوپتر نشده. و صدای مادرم برای همیشه له شد، همان موقع که پاهای گندهی سعید از بیخ شاخکم گذشت و من فهمیدم هیچ سوسکی تا به حال آرزوی هلیکوپتر نکرده، صدای سعید هم دور میشد: مامان ببین چه عکس خوبی گرفت از اون بالا، یک مربعِ سبزِ سبز! و من از آن چیزی که سعید دیده بود هیچی نفهمیدم و آمادهی له شدن بودم.
سمانه حسینی