مثل نوشت "کاسه داریم" سایه شوریده دل

ضرب المثل : کاسه داریم ارک و اورک تو پر کنی من پر ترک

هنوز با خشم نگاهم می کرد حالا هر دو به نفس نفس افتاده بودیم مثل دو گرگ زخمی چشم درچشم می غریدیم، باد استخوان سوزی می وزید و انجماد هوای اطراف تنفسمان را به شماره انداخته بود. می لرزیدیم اما نمی دانم از سرما بود یا از خشم!

گردنم را بالا گرفتم و غریدم “هرچی کلک بزنی و نامردی کنی بکن، اما بدون کم نمیارم ازت محاله”

و رفتیم برای راند بعدی .

به زور خشمم را قورت دادم و سعی کردم خونسرد باشم کاغذها را کوبیدم روی میز و با بی اعتنایی گفتم: “متاسفانه تلاشت جواب نداد اینا که گزارش دادی دو پول سیاه نمی ارزه”

خندید زشت و وقیحانه نگاهش با پوزخند دور اتاق چرخید و باز فرود آمد روی چشمانم؛ : بیخود زمان میخری فایده نداره من ول کن تو و تخلفاتت نیستم!

غریدم : بچرخ تا بچرخیم! و باز هر دو دشمنانه به همدیگر خیره شدیم ….

 

نقد داستان “کاسه داریم”

نقد داستان “کاسه داریم” از سایه شوریده دل توسط  خانم شهین پوستچی خراسانی 

سلام داستان کاسه داریم … از سرکار خانم شوریده دل انگار به مجادله بین دو عنصر درونی و بیرونی یک فرد یا دو شخصیت اشاره دارد که از همان ابتدای داستان ابهامی را برای خواننده می گذارد که تا انتها اصلا برای خواننده باز نمی شود.

موضوع داستان به مجادله و درگیری دو نیرو اشاره دارد.

طرح داستان به نظر من خیلی مبهم بود.

طرح احتمالی:

یک نفر می خواست با گزارشی شخص دیگری را لو بدهد چون فرد دوم دچار تخلف شده بود.

اما چرا ؟ و حق با چه کسی بود معلوم نبود. طرح نمی تواند قانع کننده باشد.

سوژه مجادله و ستیزه

درونمایه داستان به ضرب المثل کاسه داریم آرک و اورک تو پرکنی ، من پرترک

نوع حادثه و ماجرا

کل داستان برپایه حادثه و کشمکش اتفاق می افتد و از همان ابتدا با جدال شروع می شود که همان طور که گفته شد دچار ابهام زیادی ست .

شخصیت پردازی:

در مورد شخصیت های داستان اطلاعات زیادی به خواننده داده نمی شود جز اینکه اول شخص بوده و دو شخصیت داستان باهم درگیر هستند که فقط مشخص است این دو با هم مشکل دارند و هیچ اثری از نام شخصیت ها، تیپ ظاهری و… و کلا هیچ اطلاعاتی داده نمی شود که جای کار بر روی شخصیت ها بسیار وجود دارد.

زاویه دید داستان اول شخص مداخله گر است .

در مورد فضاسازی داستان که می توان گفت تا حدودی نسبت به سایر موارد داستان قوی تر است اشاره به هوای سرد و سرما و حضور دو شخصیت داستان در اتاق دارد و حال و هوای سرد و کمی ترسناک داستان را به ذهن می آورد.

اما کاش به جای گزارش و قضاوت نویسنده مثل به کار بردن کلماتی نظیر وقیحانه، زشت بابی اعتنایی و یا پوزخند نویسنده محترم بیشتر با کلمات بازی می کرد تا حس ترس و نفرت داستان بیشتر پیدا می شد.

جدال آفرینی و گره افکنی که از همان ابتدا تا انتهای داستان جدال و کشمکش بین دو شخصیت داستان وجود دارد و با توجه به کوتاهی داستان گره باز نمی شود و خواننده با کلی سوال در مورد درگیری شخصیت های داستان تنها می ماند .

راوی و زبان داستان اول شخص مداخله گر بود.

زبان داستان هم از نقاط قوت آن است که به نظر من از یکدستی و روانی قابل قبولی برخوردار است . بازهم از نویسنده محترم ممنون

با احترام شهین پوستچی خراسانی

نقد داستان “کاسه داریم” از سایه شوریده دل و ناقد شهین پوستچی خراسانی توسط استاد علی اکبر ترابیان

فرض کنیم دو نفر در داستان داریم به نام بهرام و هوشنگ که بهرام از هوشنگ مستندات جمع‌آوری می‌کند و هوشنگ ضد حمله می زند و نقشه‌های بهرام را خنثی می‌کند.

به محض اینکه برای اشخاص اسم می گذاریم به مخاطب اجازه می‌دهیم، پازل بندی ذهن را آغاز کند و آن را مرتب سازد.

روایت در داستان‌های حادثه محور و موضوع محور معمولاً با تیپ به جای شخصیت پیش می‌رود اما با این همه اسم در تصور سازی مخاطب اثرگذاری بیشتری دارد.

اگر بگوییم افسر، راننده را بازداشت کرد.

بنابر طرح داستان دنبال حادثه باشیم و همین گزاره را حالا اینگونه بگوییم:

سرهنگ سعیدی به عمو جواد گفت: پیاده شو. بلافاصله به او دستبند زد و به سربازش گفت: کامیون را ببر پارکینگ…

در گزاره ی اول افسر و راننده تیپ هستند و مخاطب سعی می‌کند برای افسر و راننده در ذهن تصویر سازی کند که گاهی از خیرش می‌گذرد اما اسم گذاری بر اشخاص که محور روایت هستند به این تصویر سازی کمک می کند.

نقد خانم پوستچی  و تذکراتی که داده بودند خیلی مفید بود بخصوص در بحث ابهام که یادآور شده بودند.

 به نویسنده ی باتجربه ی داستان و ناقد خوش ذوق آن خدا قوت عرض می کنیم و برایشان آرزوی توفیق داریم.

علی اکبر ترابیان
۱۷ دیماه ۱۴۰۰

 

دیدگاهتان را بنویسید