درباره جمالزاده متولد به سال 1274، او اولين مجموعه داستان كوتاه معاصر را به سال ١٣٠٠ با نام يكي بود يكي نبود منتشر كرد ونام خود را به عنوان پدر داستان نويسي معاصر در ادبيات ايران ماندگار كر. داستان حق وناحق مناظرهاي ميان زنبور و پروانه كه هر كدام با ذكر دلايلي از نحوه زندگي، تفكر و عمل خود كه نمادي براي اشخاصي با طرز تفكر و رفتار خود از ميان انسانها به صحبت مينشينند؛ زنبور موجود ارزشمندتري است از صبح تا شب در كار و نظم و تامين خود و ديگران است واز طرفي پروانه ميگويد من و مانند من درست است از شيرهجان گياه ميخورد ولي در بندگي و عاشقي تام و تمام است و باز زنبور دلايل منقول و آيه در ستايش خود ميآورد پروانه را شاعر و عاشقپيشه وهرزهگرد ولاابالي مي داند و پروانه او را بيخبر از عوالم شب و عشق و بندگي و فنا در معشوق و… و همينگونه ادامه مييابد تا بالاخره به گفته راوي داستان اين بگو مگو با آمدن پرنده و شكار اين دو به پايان ميرسد. راوي داستان، داناي كل (سوم شخص) و زبان، رمزي است. طرح در داستان خيلي مشخص نيست؛ دو حشره باهم به مناظره مينشينند تا برتري خود را بر ديگري به اثبات برسانند. يا دو حشره شكار ميشوند چون در گير گفتگو و جر و بحث بودند. شخصيتهاي داستان: اصلي: زنبور و پروانه، فرعي: سوسك سرگين غلطان و پرنده، شخصيت به روش مستقيم پرداخته شده. زبان نوشته،آدمي را به ياد نثر شاعرانه و فني كليله و دمنهمنشي در قرن شش مياندازد در گوشه گوشه داستان، شعر و اصطلاحات عاميانه به كمك زبان آشكار نويسنده و راوي ميآيدو گاه چنان به زبان مردم كوچه و بازار نزديك ميشود كه انگار دو نفر در كوچه و خيابان باهم جر و بحث ميكنند بعضي سخنان جالب اين دو؛ زنبور ،كار پروانه را شاعري و وراجي و ولنگاري ميداند و پروانه، زنبور را مداح بيكار و شعارپرداز و زنبور خود را مدافع آزادي و برابري و پروانه زيبايياش را خير رساندن ميداند… اين همه بر انتقادي بودن داستان صحه ميگذارد كه به زبان رمز و نمادو به كمك شخصيتهاي داستان به وسيله حضور دايمي و بيترديد و قضاوتهای آشكار راوي (نويسنده) كه در جاي جاي داستان به گوش و چشم خواننده ميرسد گاه با خطاب همراه است مثلا زنبور سنتپرست… كاربرد فراوان واژگان عربي نيز ويژگي زباني دوران نويسنده نيز به چشم ميآيد. توصيفها مستقيم و رها كه از آستانه داستان به نمايش در ميآيد و تا پايان داستان پيش ميرود. پايانه داستان اتفاقي پيش ميآيد و داستان را پايان ميرساند.
ملیحه باقری