یکم آبان ماه، روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و نثر پارسی است.

ابوالفضل بیهقی دبیر دیوان رسائل غزنویان بود. دیوان رسائل یا رسالت یکی از تشکیلات مهم در عصر غزنویان بوده و مکاتبات دولتی در آنجا انجام می‌شده است. رئیس دیوان رسالت را صاحب دیوان رسالت می‌نامیدند.

از مشهورترین کسانی که  در دوران غزنویان ریاست دیوان رسالت را بر عهده داشت، بونصر مشکان بود.

او در زمان محمود به ریاست دیوان رسالت منصوب شد و تا زمان مرگش یعنی سال۴۳۱ متصدی این شغل بود.

ابوالفضل بیهقی شاگرد بونصر مشکان بود‌ و چندین سال زیر نظر بونصر در دیوان رسائل کار می‌کرد. پس از مرگ بونصر تصدی دیوان رسالت به بوسهل زوزنی سپرده شد و بیهقی زیر نظر بوسهل و به عنوان خلیفه و جانشین بوسهل به کارش ادامه داد.

بونصر پیش از مرگ در مجلسی به سلطان مسعود در باب بیهقی سفارش می‌کند و می‌گوید من پیر شدم و کار به آخر آمده است اگر گذشته شوم بوالفضل را نگاه باید داشت.

سلطان مسعود هنگام انتخاب جانشینِ بونصر می‌گوید که اگر ابوالفضل  سخت جوان نبودی ریاست دیوان رسالت را به او می‌دادم.

آنگونه که ابولفضل بیهقی می‌نویسد بر خلاف بونصر مشکان، بوسهل زوزنی بسیار بد اخلاق و نسبت به کار دیوانِ مکاتبات سخت بیگانه و بی‌تجربه  بوده است.

بیهقی وقتی خُلق و خوی بوسهل را می‌بیند از ترس درگیری با او و گرفتار شدن، استعفای خود را می‌نویسد  و تقدیم سلطان مسعود می‌کند و از او می‌خواهد او را در جایی دیگر به کار گیرد.

سلطان مسعود با درخواست او مخالفت می‌کندو بر پشت استعفانامه‌ی او  می‌نویسد: اگر بو نصر نیست تا از تو حمایت کند من هستم. ناامید نباش. سپس در مجلسی به بوسهل می‌گوید ابوالفضل شاگرد تو نیست او دبیر پدرم و معتمد ماست او را نیکو دار که اگر شکایتی کند همداستان نباشیم.

پس از این سفارش بوسهل، ابوالفضل را عزیز می‌دارد اما پس از مرگ مسعود دوباره اختلافات آغاز می‌شود. بیهقی اقرار می‌کند که در مواردی هم مقصر بوده است. این اختلافات منجر به زندانی شدن بیهقی می‌شود. در زمان حکومت امیر عبدالرشید، بیهقی به ریاست دیوان رسائل منصوب می‌شود.

در تاریخ بیهقی چند نامه از بونصر مشکان باقی  مانده است و این نشان می‌دهد که نثر بیهقی متاثر از نثر استادش بونصر مشکان است. کوتاهی جملات و ایجاز، تصویرپردازی و توصیف جزئیات، استفاده از عبارات کنایی رایج در زبان عامه در زبانی فاخر و  تمثیلات دلربا از مهمترین ویژگی‌های نثر بیهقی است.

به نظر می‌رسد که بیهقی از همان سال‌های کار در دیوان رسالت درصدد نوشتن تاریخ غزنویان بوده است و از روی مکاتبات رونوشتی برای خود برمی‌داشته و وقایع را روزانه یادداشت می‌کرده است. اما آنگونه که خود می‌گوید یادداشت‌ها و اسناد او را به عمد نابود می‌کنند و یکی از ناراحتی‌هایش در هنگام تحریر تاریخ همین از بین رفتن یادداشت‌هایش است:

و اگر کاغذها و نسختهای من همه بقصد ناچیز نکرده بودندی، این تاریخ از لونی دیگر آمدی‌.


مطالب بیشتری را در سایت سمر بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید