گزارش تصویری از شب یلدای انجمن سمر

به نام حضرت دوست

سه شنبه های سمر

بهترین لحظه ها، لحظه هایی که در محفل صمیمی ما
قصه ازهر که و هر کجای زمین و زمان است،
قصه ی عاشقان است.

راستی، روزهای سه شنبه، پایتخت جهان است…

این سه شنبه یک شب مانده تا یلدا دور هم جمع شده‌ایم تا مثل هر سه شنبه داستان بشنویم، داستان نقد کنیم و به باغ های پرثمرِ سمر پرواز کنیم.
این سه شنبه میزی در گوشه ای گذاشته اند که قاب کوچکی از تاریخ پارسیان است.
قاچ های قرمز هندوانه و لبو، توت و هلو و زردآلو و سیب های آفتاب دیده و دیوان سبز رنگ حافظ درمیانه و عبارتی طلایی بر تارک آینه:

یلدا شب بلند غزل های مشرقی است..

با خود می گویم به قول حافظ:

“صحبت حکام ظلمت، شب یلداست
نور ز خورشید جوی، بو که برآید..”

سید محمد عبداللهیان داستان می خواند. قهرمانی، مرادی، مزینی، مؤمنی، اسلام دوست، خوشه بست و جمشیدی نقد می کنند مکتوب و حساب شده..
سلامت و مرادی یلدا نامه ای تلخ و شیرین می خوانند که بر جان و دل داستان نویسان می‌نشیند.

مهرداد دبیری، دبیر انجمن از دکتر ترابیان می خواهد فالی از دیوان حافظ به نیت انجمن سمر بگشاید :

“درخرابات مغان نور خدا می بینم
این عجب بین که چه نوری زکجا می بینم”

بیت آخر خیلی دلچسب است:
“دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید
که من او را زمحبان شما می بینم”

دبیری خبر خوشی می دهدکه ویژه نامه ی سمر( مجموعه داستانهای دوره کرونا) اجازه چاپ و نشر گرفته فردا یا پس فردا چاپ خواهد شدان شاء الله
به زودی رونمایی خواهیم داشت.

نوید داد بعد از این مجموعه، داستان های نقد شده و بازنویسی شده ی روزهای سه‌شنبه برای چاپ آماده خواهد شد..
از تابستان که کلاس ها حضوری شده شور و شوق سمری ها سرریز است و به لطف خدا رویش و شکوفایی مشهود..

عطر پایانی این جلسه، تکنوازی مرسانا بود گرم و شیرین نواخت :
امشب در سر شوری دارم
امشب در دل نوری دارم…

نصیری و حسینی در میزبانی سنگ‌تمام گذاشته بودند دست مریزاد..

“همه شب های غم، آبستن روز طرب است
یوسف روز، به چاه شب یلدا بینند”

مشهد – ۲۹ آذر۱۴۰۱
راشین قشقایی

دیدگاهتان را بنویسید