آن روی حیرت‌انگیز چارلز دیكنز

چارلز دیكنز نویسنده بزرگی است اما شعبده‌باز قهاری هم بوده

آن روی حیرت‌انگیز آقای دیكنز

 

روناك حسینی 

چارلز دیكنز، نویسنده اولیور توئیست، دیوید كاپرفیلد و چندین رمان دیگر، عاشق شعبده‌بازی بود. البته این برای كسانی كه می‌دانند دیكنز چقدر به نمایش و خوانش تئاتری از  رمان‌هایش  علاقه‌مند بود، نباید  تعجب‌آور  باشد.

در دسامبر ۱۸۴۲، زمانی كه چارلز دیكنز 30 ساله بود و رمان‌نویس مشهوری هم به حساب می‌آمد، تصمیم گرفت اوقات فراغت خود را صرف كاری كند كه به آن بسیار علاقه‌مند بود: تردستی و شعبده‌بازی؛ سرگرمی‌ای كه دهه بعدی زندگی او را تحت تاثیر خود قرار داد. در سال ۱۸۸۵، ۱۵ سال بعد از مرگ دیكنز، دخترش مِیمی خاطرات لباس شعبده‌بازی پوشیدن و تردستی‌های پدرش را برای دیگران تعریف كرد.  دیكنز جوان اولین تردستی‌اش را در شب سال نو، در مهمانی دوستش جان فارستر انجام داد. آن دو، انواع اسباب تردستی را از مغازه اسباب‌بازی‌فروشی هملی در لندن خریده بودند تا بتوانند یك نمایش جادویی خیره‌كننده برای دوستان‌شان اجرا كنند. دیكنز بسیار هیجان‌زده شده بود. قبل از اینكه به خانه فارستر برود، برای دوستش سی.‌سی.‌فلتون نوشت: «اگر می‌توانستی من را ببینی كه چطور ساعت‌ جیبی را ناپدید و كاری می‌كنم كه اسكناس‌ها در هوا پرواز كنند و دستمال‌های جیبی را بدون اینكه آسیبی ببینند، می‌سوزانم و اینكه اینها را در اتاق خودم بدون اینكه هیچ كسی ببیند و تحسینم كند تمرین می‌كنم، تصویرش  هرگز  از  خاطرت  محو  نمی‌شد.»

این تمرین‌ها پیش‌درآمدی برای سرگرمی جدید او بود: نمایش اصلی او در ۶ ژانویه، در جشن اپیفانی (یا خاج‌شویان؛ مسیحیان غربی در این روز دیدار سه مغ شرقی از مسیح نوزاد را جشن می‌گیرند و مسیحیان شرقی، آن را روز غسل تعمید عیسی در رود اردن می‌دانند) و همزمان با تولد شش سالگی پسر بزرگش چارلی اجرا شد. دیكنز برای تولد پسرش، برنامه عجیب و غریبی ترتیب داده بود و قرار بود كار تردستی و جادوی او، محور اصلی مهمانی باشد. او برای این‌ كار حسابی برنامه‌ریزی كرده و قرار بود دوستش كلاركسون استنفیلد دستیارش باشد و تا جایی كه می‌تواند، وانمود كند كه خوب گول می‌خورد و حسابی از مرحله پرت است.

ظاهرا این نمایش موفقیت شگفت‌انگیزی داشت، زیرا چند هفته بعد، همسر یكی از آشنایانش از دیكنز خواست كه در ماه فوریه یك نمایش جادویی برای فرزندانش برگزار كند. اگرچه تنها چند هفته از جشن تولد چارلی گذشته بود، دیكنز برای این نمایش جدید، برنامه تازه‌ای در نظر گرفت. استنفیلد باز هم در نقش دستیار وارد عمل شد و نمایش، موفقیت جالب توجهی داشت. یازده ماه بعد، او بزرگ‌ترین نمایش سرگرم‌كننده خود را اجرا كرد. از او دعوت شد تا در مراسم جشن تولد نینا مك‌ریدی، دختر بازیگر مشهور ویلیام مك‌ریدی (كه البته خودش در تور اجرای نمایش بود و در جشن حضور نداشت) یك نمایش تردستی اجرا كند. دوستانش فارستر و استنفیلد، هر دو در این نمایش به او پیوستند و دیكنز مخاطبان را با ترفندهایش مات و مبهوت كرد. در آن شب، او «یك جعبه سبوس را به یك جعبه پر از خوكچه هندی زنده تبدیل كرد» (كه وقتی از صحنه خارج شدند و دور پای تماشاگران چرخیدند، سروصدای زیادی به پا كرد) دیكنز یك دستمال جیبی از یك بطری خالی بیرون آورد و همچنین یك پودینگ آلوی داغ در كلاه خالی استنفیلد كه روی آتشی شعله‌ور نگه داشته شده بود، بدون آسیب به آستر كلاه، ظاهر شد. جین كارلایل، همسر الهی‌دان و فیلسوف معروف، توماس كارلایل، پس از آن برای یكی از دوستانش نامه‌ای نوشت و در آن نمایش را تحسین كرد: «دیكنز و فارستر بیش از همه تلاش می‌كردند و عرق‌ریزان از اجرای نمایش خود سرمست به نظر می‌رسیدند. فقط دیكنز فوق‌العاده را باید ببینید كه یك ساعت تمام تردستی اجرا می‌كند – بهترین تردستی كه تا حالا دیده‌ام – ترفند او برای ظاهر كردن پودینگ آلو در كلاه استنفیلد و تبدیل دستمال جیبی به شیرینی و جعبه پر از سبوس به جعبه‌ای پر از خوكچه هندی زنده، او را قادر می‌سازد كه از همین راه امرار معاش كند. بگذاریم این نویسنده هر طور كه می‌خواهد درآمد كسب كند!»
اگرچه دیكنز در تجارت كتاب باقی ماند، اما همچنان در حال گسترش فعالیت شعبده‌بازی خود بود. یك هفته پس از مهمانی نینا، در ژانویه ۱۸۴۴، دیكنز برادرش فردریك را برای تهیه لباس‌های مفصل برای او و استنفیلد به خدمت گرفت تا در طول اجرای‌شان در مهمانی شب دوازدهم هفته بعد، به تن كنند. اما هیچ اجرایی به اندازه نمایش جادویی كه او در تابستان ۱۸۴۹ در اقامتگاه تابستانی خانواده بانچرچ در جزیره وایت، هیجان‌انگیز نبود. در آن نمایش، برای دوستان و خانواده و «همه بچه‌های بانچرچ»، او در قالب نكرومانسری (ساحر) به نام «Rhia Rhama Rhoos» ظاهر شد كه در باغ‌های پرتقال سالامانكا و در غارهای سواحل آلوم جادو را آموخته است. اگر فارستر كه (پس از مرگ چارلز دیكنز) زندگینامه مفصلی از او نوشته است، برنامه این رویداد را شرح نمی‌داد، بیشتر اطلاعات درباره این اجرا از بین می‌رفت. تعدادی از حقه‌های این برنامه  –  برنامه‌ای كه دیكنز «خودش طراحی كرده بود»  –  قبلا در اجراهای دیگر دیكنز به نمایش گذاشته شده بود، به‌ویژه ترفند پودینگ آلو كه به نوعی امضای كار او محسوب می‌شد. با وجود این به نظر می‌رسد بسیاری از آنها جدید بودند. این برنامه به شرح زیر است (كه البته دیكنز  در نقش نكرومانسر، برای اینكه هر حقه را به چه طریقی آموخته یا هر تردستی چه  سرنوشتی داشته، داستانی هم  دارد):

تردستی كارت  جهنده

دو كارت از بسته توسط دو نفر از شركت‌كنندگان بیرون كشیده شده و همراه با بسته در جعبه جادوگر قرار داده می‌شود، به دستور هر خانمی كه كمتر از 8 یا بیش از 80 سال سن داشته باشد، این كارت بیرون می‌پرد. (این حقه حاصل  9  سال  انزوا  در معادن  روسیه  است.)

تردستی هرم

یك شیلینگ كه توسط هر جنتلمنی كه كمتر از دوازده ماه یا بیش از صد سال سن داشته باشد و با دقت توسط آقای مذكور علامت‌گذاری شود، به نكرومانسر قرض داده می‌شود و با دستور او از درون جعبه ناپدید می‌شود. با  ورد نكرومانسر، این سكه از دل جعبه‌هایی كه به شكل هرم روی هم قرار می‌گیرند، می‌گذرد و از یك جعبه چوب ماهون كوچك سر درمی‌آورد. (پنج هزار گینی برای به دست آوردن راز این تردستی به یك ماندارین پرداخت شد كه بلافاصله پس از فاش كردن راز، از شدت اندوه درگذشت.)

تردستی آتش‌سوزی

بانویی كه ازدواج نكرده و نامزدی هم ندارد، كارتی را از بسته بیرون می‌كشد. نكرومانسر نامی رویش می‌گذارد، آن را می‌سوزاند و كارت دوباره از خاكستر خود صحیح و سالم پدیدار می‌شود. (سالانه هزار پوند توسط مدیران دفتر بیمه سان فایر برای فهمید ن راز  این  تردستی  به نكرومانسر پیشنهاد شد  و  او  نپذیرفت.)

تردستی  قرص  نان

ساعت یك بانوی جذاب، چه مجرد چه متاهل، توسط نكرومانسر در جعبه‌ای قرار می‌گیرد و محكم قفل می‌شود. بعد با اورادی از سوی نكرومانسر، در برابر فریاد حیرت حضار، در دل قرص نانی معمولی پدیدار می‌شود. (10 سال در دشت تاتاری برای مطالعه و آموختن  این تردستی وقت صرف شد.)

تردستی  پودینگ

با توافق حضار، آقایی كلاه خود را به نكرومانسر امانت می‌دهد و بدون آنكه كلاه یك لحظه از جلوی چشم حاضران محو شود، نكرومانسر آن را مثل یك قابلمه روی آتش می‌گیرد و در عرض دو دقیقه در آن پودینگ آلو درست می‌كند و بعد پودینگ كاملا پخته شده را برش می‌دهد و بین حاضران پخش می‌كند. كلاهی هم كه بر اثر آتش هیچ صدمه‌ای ندیده، به صاحبش بازگردانده می‌شود. (وقتی نكرومانسر این تردستی را اجرا كرد، حسادت دولت اتریش را برانگیخت و افتخار ۵ سال زندانی شدن در قلعه شهر  نصیب  نكرومانسر  شد.)

ظاهرا رفته‌رفته اجراهای شگفت‌انگیز دیكنز كمتر شد، اما او همچنان به تردستی علاقه‌مند بود. او با شعبده‌بازان مشهور مكاتباتی داشت و تا دهه ۱۸۵۰ در نمایش‌های تردستی بسیاری شركت كرد. فارستر در زندگینامه‌اش اشاره می‌كند كه دیكنز، با وجود اینكه خود استادی بلامنازع بود، در مقام دستیار شعبده‌بازی فرانسوی ظاهر شد؛ شعبده‌بازی كه دیكنز همیشه از او با عنوان كامل‌ترین استاد تردستی یاد می‌كرد. شاید تحت تاثیر او، دیكنز از اجرا برای عموم دست كشید. اما با همه این حرف‌ها به گفته فارستر او شعبده‌باز بزرگی بود؛ واقعیتی درباره چارلز دیكنز كه اغلب  پنهان  مانده  است.

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاهتان را بنویسید