خنجر را کشیدم و روی گلویش گذاشتم، نبرید. یاد ابراهیم افتادم هنگام ذبح اسماعیل، خنجر او هم نبرید. ابراهیم اگر می دانست جایی که پیامبری بوسه میزند را خنجر نمی برد حتما همانند من قربانی را از پشت گردن ذبح می کرد. از کتاب ذبیح - محمد حسین اخوان طاهری(عضو انجمن ادبی سمر) انجمن…
«بازگشت» اولین نفر که خبر را شنید بامداد بود. در چهارچوب در حیاط ایستاده بود کمی مکث کرد، رنگش پرید و با دهان باز روی زمین افتاد. دستم را گذاشتم کنار در و گفتم: من اینجایم نترس نگاه کن من هستم فقط خودم را همان جا که گلوله خوردم جا گذاشتم و حالا خود خودم…
نخستین جلسه کارگاه داستان نویسی ترم یک با همکاری جهاد دانشگاهی خراسان رضوی و انجمن سمر در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد. این دوره آموزشی با تدریس دکتر علی اکبر ترابیان روزهای شنبه و دوشنبه ساعت ۱۰ صبح در سالن شورای پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی خراسان رضوی برگزار می شود. علاقه مندان به شرکت و…
به نام خدا دوره مدرنیسم - استاد ترابیان - بداهه نویسی "سایه ی سپید" پنجره ی تاریک را باز می کنم، صدای ماشین های خیابان اصلی شهر لحظه ای قطع نمی شود. هر ۵ ثانیه یکبار، نزدیک می شوند اوج می گیرند دور می شوند. و در انتهای هر دور شدن، صدایی که نزدیک می…