عکس نوشت 62 همه روزها که جمعه شدن دیگر رغبت نکرد کرکره مغازه را بالا دهد، رادیو دو موج را روشن کند و کف مغازه را تی بکشد، کتری برقی را به دو شاخ بزند، توی قوری سیاه شده دو پر چای و هل بریزد... صادق بیاید تا با هم چای بخورند. این برنامه چندین ساله…
عکس نوشت 59 گاه نگاهت کردم گاه خواندمت از اول هم باید می بوییدمت بوی چای سرگل لاهیجان می دهی راشین قشقایی جرعه جرعه می نوشمت گاه با عطر هل گاهی دارچین بی شک گرم خواهم شد و از سر می پرد رخوت و آشفتگی مرضیه جلالی کاش کتاب بودم می نشستم در برابر چشمانت,…
عکس نوشت 55 به نام خدا یادش به خیر. کودکی و کوچه باغ های روستا؛ عصر که میشد مردم میرفتن کشمان که علف بچینند. مادر غلومی هم راهی میشد و همزمان غلومی هم؛ مثلا برای کمک؛ الاغ رو سوار میشد و راه می افتاد یک سیخی به پهلوی الاغه فرو میکرد و اون بیچاره مجبور…
پاسخ شاعر ایرانی مریم محتشمی به یوسف افغان شاعری که در یک جلسه رسمی ایرانیان را اجنبی نامید و مدعی شد که باید ایران از آب هیرمند محروم شود. سلام، عرض ادب، شاعر سخن نشناس امید بود، دهان باز کنی به سپاس برای شاعر دانا، نکو بود اخلاق نه، آنکه، کشت کند در قلوب بذر…