بازی -دختره اینجا نشسته، گریه میکنه، زاری میکنه، از طرف من یکی رو بزن! بلند میشدم و یکی محکم میزدم به شانهی هما. هما می رفت وسط می نشست. چشمانش را می بست و سرش را پایین می انداخت. نجمه و سمانه و معصومه و آمنه و نعیمه و مرضیه و سارا با مهدی و…
(تقدیم به تمام کسانی که برای بیمار کرونایی مادر بودند) چکچک ساعت از ۱۲ گذشته، رادیو روشن است. گوینده میگوید: بامداد یکشنبه ی شما بخیر. دیشب ،باران قرار با پنجره داشت روبوسی آبدار با پنجره داشت یکریز به گوش پنجره، پچ پچ کرد چک چک چک چک چه کار با پنجره داشت؟ شعر خوبی است.…
شماره 1: خبر دیررس تهمینه خانم صدام زد: سودابه سودابه دویدم به طرفش روی بهارخواب، داشت آیت الکرسی و چهارقل می خواند و روی کفن مهر می زد. گفتم: بله صدام زدید؟ گفت: عروس گلم بی زحمت همون گلابدون چینی کنار آینه شمعدون رو بیار. گفتم: چشم مثل برق رفتم و آوردم دادم دستش، یک…
عکس نوشت 40 شماره 1: نشسته بود میان رنگهای قالی و پرچم های طلایی زعفران را از میان گلهای بنفش بیرون می کشید. پدر آمد و نگاهی به دست های نارنجی اش کرد و با خنده ای که از زیر سبیل سفیدش معلوم بود گفت: ترنج خاتون! دیگه سیاه بختیت تموم شد بابا دیگه تموم…