عکس نوشت 39: راشین قشقایی-نجمه مولوی-آرام یوسفی و… (بخش اول)

عکس نوشت 39 شماره1: ره باغ تنها جایی که می شد نازیک را سرگرم کنیم همین پارک وانوش بود و همین تاب های بلندش. به مادرش گفتم با مارینا می برمشان تاب سواری. دنیارا فراموش می کنند وقتی سوار تاب بشند. پدر نازیک صبح اول وقت زخمی شد. این طرفی ها میگن کار اون طرفی…

0 دیدگاه

عکس نوشت 38: آرام یوسفی-راشین قشقایی-آمنه جهاندوست و…

عکس نوشت 38 شماره 1: ما نامزد هم نیستیم خواهر برادریم من کرشمه ام داداشم ذوالفقار او دست نداره گنگ مادر زاده هروقت خیلی خوشحال میشه دوست داره دندونش بگیره هر کار کردیم نتونستیم این عادت رو از سرش بیرون کنیم. بچه ها توی کوچه ازش می ترسند. یکبار آدینه محمد پسر همسایه نونشو داده…

0 دیدگاه

عکس نوشت 37: نجمه مولوی-سارا قهرمانی-راشین قشقایی

عکس نوشت 37 گفتی چه عظمتی داره پرواز! گفتم: کشیدن آرزوهای کثیف دردآور است. گفتی: خوش به حال پرنده ها! گفتم: حتی قلم هم اطاعت نمی کند. گفتی: فکر میکنی میشه بال وپر درآورد؟ گفتم: کاش میشد نفرین را تصویر کرد. نفرین ابدی که با دودهای سینه تصویر شود. گفتی: حالا اون پشت ایستادی که…

0 دیدگاه

عکس نوشت 34: معصومه خزاعی-آمنه جهاندوست-نعیمه طاهر پور و…

عکس نوشت 34 باربرها  وسایل قدیمی و گرد و خاک گرفته خانه را داخل کامیون حمل بار گذاشتند. تنها و ساکت در اتاق قرمز مقر حکمفرمایی خانم والده ایستاده ام. پرده ابریشمی که از هند  خریداری شده است هم مانند سایر وسایل کهنه و قدیمی شده  و سوراخی بزرگ در میان آن به وجود آمده…

0 دیدگاه

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد