عکس نوشت 38 شماره 1: ما نامزد هم نیستیم خواهر برادریم من کرشمه ام داداشم ذوالفقار او دست نداره گنگ مادر زاده هروقت خیلی خوشحال میشه دوست داره دندونش بگیره هر کار کردیم نتونستیم این عادت رو از سرش بیرون کنیم. بچه ها توی کوچه ازش می ترسند. یکبار آدینه محمد پسر همسایه نونشو داده…
هوالجمیل شادی ، زیبایی است ؛ سیل شادی می آید و غم را از این خاک خواهد شست؛ شاد می آیند همراه سایه هایشان ، خورشید پشت شان هست و آفتاب همراه شان می آید، شادِ شادِ شاد؛ شادی و نشاط از وجودشان سرریز شده است بر سرپایی های سفید و آبی و یاسی…
هوالحق مهرداد دبیری از حدود سال های 1390 و با حضور در کارگاه های داستان نویسی استاد علی اکبر ترابیان در فرهنگسرای آریو مصلی نژادِ شهر مشهد تمرین برای داستان نویسی را آغاز نمودم. کارگاه های فعال، پر شور و پر آموزه استاد باعث شد تا روز به روز به داستان نویسی علاقه مندتر شوم.…
از ابتدای سال 1397 در انجمن سمر، تصمیمی اتخاذ شد مبنی بر اینکه هر ماه یکی از آثار فاخر گذشتگان مورد نقد قرار بگیرد. به عنوان اولین قدم، کتاب مسالک المحسنین از طالبوف در اردیبهشت ماه به نقد گذاشته شد. بر اساس مباحث بیان شده در کلاس، در ادامه نقد یکی از اعضای انجمن "جناب…