داستان “پیله ” فریده سادات سلامت به همراه نقد داستان

داستان کوتاه " پیله " غروب آفتاب کمی محوطه‌ ی خوابگاه را روشن نگه داشته ولی داخل اتاق تاریک بود ، از طبقه ی بالا نگاهی به علی که روی تخت پایینی دراز کشیده بود انداختم ، نور گوشی اش خاموش شده پس خوابش برده بود ، با احتیاط از نردبان فلزی تخت پایین آمدم…

0 دیدگاه

عکس نوشت 67: راشین قشقایی- آسیه جلالی- محسن صادقی نیا و…

عکس نوشت 67 بای ذنب قتلت در فقر و خشونت متولد شدند در فقر و خشونت درس خواندند در فقر، خشونت و سکوت خبری کشته شدند. یادشان گرامی راشین قشقایی شب چه طولانی می شود وقتی رهزنان از چشم مردم شهر, صبح می دزدند عاقبت اما روشنی طلوع خواهد کرد تا همیشه شب، نخواهد ماند…

0 دیدگاه

عکس نوشت 53: ملیحه نامنی- مسلم انصاریان- فریده ذوالفقاری و…

عکس نوشت 53 صدای ِ پای ِ رفاقتت مرا از ابتذال خاموشی رهاند و مرا کِشان کِشان برای دعوت به حضورت به این جا کشاند. چه کودکانه و مشتاقانه به سوی ِ گام های ِ کودکی ام می دَوَم ملیحه نامنی خدا خدا می کردم خودش در رو باز کنه, به سن تکلیف که رسید…

0 دیدگاه

واژه نوشت 1: پس رس (دیر رس)

شماره 1: خبر دیررس تهمینه خانم صدام زد: سودابه سودابه دویدم به طرفش روی بهارخواب، داشت آیت الکرسی و چهارقل می خواند و روی کفن مهر می زد. گفتم: بله صدام زدید؟ گفت: عروس گلم بی زحمت همون گلابدون چینی کنار آینه شمعدون رو بیار. گفتم: چشم مثل برق رفتم و آوردم دادم دستش، یک…

0 دیدگاه

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد