عکس نوشت 65: مسلم انصاریان – آمنه جهان دوست

عکس نوشت 65 تا به  کفشدوزک پر شکسته برنخورد شاخه را پیاده  بالا رفت غنچه خندید و عطر گل پاشید بر تن هر که دوستی  دارد مسلم انصاریان -هیچ چی نگو هیچ چی نپرس چشماتو ببند و دنبالم بیا  -چشامو که میندم همه جا سیاهه -بیا ...بیا تا به سفیدی برسیم آمنه جهان دوست

0 دیدگاه

عکس نوشت 64: سعیده شیروانی- مسلم انصاریان- راشین قشقایی-آمنه جهان دوست

عکس نوشت 64 مادرم هر روز نور را از پنجره ی روشن صبح به دلم می ریزد مادرم با لبخند می زداید ز دلم دلهره را هر چه خوبی که  محیط است مرا, مادرم واسطه است مادرم خورشید است مادرم مهتاب است مادرم روشنی است مادرم نور امید مادرم چشمه ی الطاف خداست مسلم انصاریان…

0 دیدگاه

عکس نوشت 63: مسلم انصاریان- زهره شوریده دل- راشین قشقایی- نعیمه طاهرپور

عکس نوشت 63 بیا تا قصه ای پر راز باشیم چو دریا موج موج آغاز باشیم به بال کاغذین نزدیک خورشید پر وبالی به سوز وساز باشیم نگاهت می کِشد برروی خاکم به چشمی بسته درپرواز باشیم هوای عاشقی سر در گمم کرد بیا تا یک نفس آواز باشیم چو مرغان اسیر وخسته بالیم بیا…

0 دیدگاه

عکس نوشت 62: فریده ذوالفقاری – زهره شوریده دل – نجمه مولوی و…

عکس نوشت 62 همه روزها که جمعه شدن دیگر رغبت نکرد کرکره مغازه را بالا دهد، رادیو دو موج را روشن کند و کف مغازه را تی بکشد، کتری برقی را به دو شاخ بزند، توی قوری سیاه شده دو پر چای و هل بریزد... صادق بیاید تا با هم چای بخورند. این برنامه چندین ساله…

0 دیدگاه

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد