نازنین صابری نازنین صابری بهداد هستم، از سال ۹۰ نوشتن رو شروع کردم، مرکز پژوهش صدا و سیما فعالیت داشتم. یک فیلم مستند ساختم. چندین فیلمنامه کوتاه و بلند و انیمیشن نوشتم. مدت کوتاهی برای رادیو زیارت آیتم نویسی و نمایشنامه هم نوشتم از سال ۹۶ با انجمن سمر آشنا شدم و دوره های…
داستان « او» چهارمین داستان از مجموعه داستانی « او» محمد کلباسی است. خلاصه داستان: داستان در ایام بمباران تهران اتفاق می افتد. زوجی جوان، صاحب فرزندی عجیب الخلقه می شوند. مادر با دیدن فرزند دچار اضطراب و حالش بد و بدتر می شود. مرد برای درمان همسرش، به خانه دکتر می آورد و…
داستان کوتاه: ماهی ها _مامان گفتی عقربه کوچیکه بره رو چند بابا میاد؟ _رو چهار عزیزم _وای هنوز دو تا دیگه مونده چرا عقربه های ساعت اینجا انقدر آروم حرکت میکنه عقربه های ساعت خونه خودمون خوبه زود زود رد میشه از صبح کنار پنجره ایستاده، ساعت هاست که در انتظار بابا به سر می…
داستان خشت آب انگوری همه ی ماجرا با یک دعوای کوچک آغاز شد. آن روز صبح، هنگامی که می خواستم خودم را از خوردن حرام تبرئه نمایم. مرد دیوانه با خشتی که از آب انگور و خاک در آفتاب خشکانده بود بر سرم کوبید. ناگهان با یک ضربه افتادم. البته دقیقا به خاطر نمی آورم…