نقدی بر فیلم مرد آرام ؛ روایت هزاران نوبهاری که محکوم به کودک همسری می شوند

نقدی بر فیلم مرد آرام:

نقاد:نرجس خاتون ساعدی(عضو انجمن ادبیات داستانی سمر)

فیلم مرد آرام به کارگردانی بهنوش صادقی و تهیه‌کنندگی مهدی هاشمی
و‌ بازی درخشان شمیلا شیرزاد،مهدی هاشمی، پویا نوروزی، مهنوش صادقی، بیتا عزیز، وحید منتظری، بشیر نیکزاد، امیرجمشید صادقی

خلاصه فیلم:

نوبهار(شمیلا شیرزاد)دختر افغان نوجوانی است که پدر و مادرش را در تصادف از دست داده و پیش خاله اش زندگی میکند ،شوهر خاله ی او بدون خبر دادن به احد (پویا نوروزی)که نامزد او است و برای تهیه پول پیشکشی که او شرط نموده به شهر دیگری رفته نوبهار را برای ازدواج با زمان (مهدی هاشمی)که مردی میانسال است به ایران می فرستد.

نوبهار فقط به واسطه ی خواندن صیغه عقد زن زمان محسوب میشود چرا که در مقابل زمان و خواسته اش مقاومت میکند تا اینکه احد برای پیدا کردن نوبهار به ایران می آید…

آستانه، موضوع و درون نمایه فیلم:

فیلم با نگاه مردی از ته چاه به آسمان شروع می شود صحنه ای که تا آخر فیلم مخاطب متوجه ارتباط آن به داستان فیلم نمیشود و این سوال تا پایان فیلم باقی میماند که (زمان) در آن چاه چه میکرد؟

ژانر فیلم‌ درام اجتماعی است ،موضوع و درون مایه فیلم جای تامل دارد چرا که مانند داستانهای سورآل ممکن است هر مخاطب در مورد آن به نکته ای اشاره کند کارگردان در این فیلم هم اشاره به کودک همسری دارد و از آن طرف زندگی مهاجران افغان در ایران و در بعضی سکانسها عشق از دست رفته ی احد که هر کدام در جایگاه خود حرفهای زیادی برای گفتن دارد.

چرا زن زمان خودش را آتش زده و‌ مُرده است علامت سوال دیگری است که در ذهن بیننده بدون جواب می ماند.

نکته ی قابل تامل دیگر این فیلم یکدست رختخواب سفید گلدوزی شده است که تقریبا در سکانس های حساس فیلم،زبانِ گویای داستان است البته ناگفته نماند که کارگردان با زوم کردن روی این رختخواب دو‌نفره ی سفید گلدوزی شده انگار قصد دارد آن را به عنوان نماد زندگی زناشویی بیشتر جلوه دهد.

نقدی بر فیلم مرد آرام
نقدی بر فیلم مرد آرام نقد کننده نرجس خاتون ساعدی(عضو انجمن ادبیات داستانی سمر)

 

غیر از شخصیت نوبهار که شمیلا شیرزاد به نحو احسن از عهده ی آن برآمده دیگر بازیگران برای لهجه ی افغانشان نیاز به تمرین بیشتر داشتند و کاملا این نقص در دیالوگ های شخصیت ها ی دیگر مشخص است.

صحنه های پایانی فیلم کمی دور از واقعیت است و مخاطب را یاد فیلمهای دهه چهل و پنجاه می اندازد و بیننده با این سوال که آخرش تکلیف نوبهار و زمان چه میشود سالن را ترک میکند.

جدای از نقص ها سناریوی مرد آرام پر محتوا است و حرفهای زیادی برای گفتن دارد طراحی صحنه و فضای فیلم دلنشین است بازی مهدی هاشمی با فاکتور گرفتن آن لنزهای آبی روشنش باورپذیر و قابل قبول است.

به خانم صادقی به عنوان تجربه کارگردانی دومین فیلمش بعد از فیلم «خانه ی دیگری » و پرداختن به مشکلات و ومحدودیت های زنان در جامعه ای فراتر از مرزهای ایران و همچنین حضور در جشنواره فیلم فجر به عنوان تنهاترین کارگردان زن باید تبریک گفت.

نقد از : نرجس خاتون ساعدی (عضو انجمن ادبیات داستانی سمر)


مطالب بیشتری را در سایت سمر بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید