به بهانه روز ” آموزگار ” ۱۳۹۹
فارغ از پیشینه نام گذاری این روز، و مناسبت سازی آن در تقویم ها، می شود این روز را به کسانی تبریک گفت که فارغ از داشتن شغل، شوق آموختن دارند و آموزش ؛
واژه ” معلم ” شاید مثل خیلی از واژه های شغلی دیگر، شرح وظایف و چهارچوبی دارد که آدم ها بابتش حقوق می گیرند، ولی هستند کسانی که فراتر از این خط و خط کشی های وظایفی و اقتصادی، حرکت می کنند و شوقی آن ها را می کشاند جایی مثل ” پای تخته “؛
این روز را بیشتر باید به کسانی تبریک گفت که بعد از زلزله ها، سیل ها، آتش افروزی ها، آتش سوزی ها، جنگ ها و … ، ” تخته سیاه ” شکسته و نیم سوزشان را از زیر آوار و خاکستر و گل و لای در می آورند و غبار باروت را، گرد می گیرند و کلاس درس شان را به دوش می کشند با هر تعداد دانش آموز، با هر شرایطی دست از آموختن بر نمی دارند و شمع نیم سوز یادگیری را در آدم ها روشن نگه می دارند، چه در کپر باشد، چه چادر، چه زیر آفتاب در پناه خرمن ها، و چه دردناک تر، در طویله ای که رنگش کرده اند با یک تابلو ” مدرسه … ” ؛
این روز را بیشتر باید به کسانی تبریک گفت که بعد از هر ویرانی، تخته سیاه غبار گرفته را از زیر آوار سقف خانه های خراب شده بیرون کشیدند و زخم های تخته را به مرهم رنگ سیاه گرفتند تا نور و روشنایی را بیاموزند، چه در قحطی آب باشند ، چه در خشکسالی محبت؛
این روز را بیشتر باید به کسانی تبریک گفت که همه دانش آموزان شان را به یک چشم دیدند و نگاه شان را به وسعت توان یادگیری شاگردان شان تقسیم کردند بین همه چه سر میز اول کلاس و چه گوشه میز آخر کلاس ؛
روز معلم مبارک باد بر تمام کسانی که در مسیر زندگی آدم ها، با گفتارشان، رفتارشان و نگاه نیک شان، به دیگران می آموزند، چه مادر باشد، چه پدر، چه مربی مهد کودک باشد، چه معلم کلاس آول باشد، چه استاد مراتب عالی، چه همکاری دلسوز، چه مدیر یا مسئولی نیک اندیش، و چه رهگذری که زمانی، جایی آدم نظاره گر اوست، و چه معلم بی بدیل آفرینش ؛
و چه روزی توی تقویم به نامشان باشد و چه نباشد ؛
روز آموختن و آموزش دادن بر یکایک تان فرخنده و مبارک باد ؛
واژه ” معلم ” شاید مثل خیلی از واژه های شغلی دیگر، شرح وظایف و چهارچوبی دارد که آدم ها بابتش حقوق می گیرند، ولی هستند کسانی که فراتر از این خط و خط کشی های وظایفی و اقتصادی، حرکت می کنند و شوقی آن ها را می کشاند جایی مثل ” پای تخته “؛
این روز را بیشتر باید به کسانی تبریک گفت که بعد از زلزله ها، سیل ها، آتش افروزی ها، آتش سوزی ها، جنگ ها و … ، ” تخته سیاه ” شکسته و نیم سوزشان را از زیر آوار و خاکستر و گل و لای در می آورند و غبار باروت را، گرد می گیرند و کلاس درس شان را به دوش می کشند با هر تعداد دانش آموز، با هر شرایطی دست از آموختن بر نمی دارند و شمع نیم سوز یادگیری را در آدم ها روشن نگه می دارند، چه در کپر باشد، چه چادر، چه زیر آفتاب در پناه خرمن ها، و چه دردناک تر، در طویله ای که رنگش کرده اند با یک تابلو ” مدرسه … ” ؛
این روز را بیشتر باید به کسانی تبریک گفت که بعد از هر ویرانی، تخته سیاه غبار گرفته را از زیر آوار سقف خانه های خراب شده بیرون کشیدند و زخم های تخته را به مرهم رنگ سیاه گرفتند تا نور و روشنایی را بیاموزند، چه در قحطی آب باشند ، چه در خشکسالی محبت؛
این روز را بیشتر باید به کسانی تبریک گفت که همه دانش آموزان شان را به یک چشم دیدند و نگاه شان را به وسعت توان یادگیری شاگردان شان تقسیم کردند بین همه چه سر میز اول کلاس و چه گوشه میز آخر کلاس ؛
روز معلم مبارک باد بر تمام کسانی که در مسیر زندگی آدم ها، با گفتارشان، رفتارشان و نگاه نیک شان، به دیگران می آموزند، چه مادر باشد، چه پدر، چه مربی مهد کودک باشد، چه معلم کلاس آول باشد، چه استاد مراتب عالی، چه همکاری دلسوز، چه مدیر یا مسئولی نیک اندیش، و چه رهگذری که زمانی، جایی آدم نظاره گر اوست، و چه معلم بی بدیل آفرینش ؛
و چه روزی توی تقویم به نامشان باشد و چه نباشد ؛
روز آموختن و آموزش دادن بر یکایک تان فرخنده و مبارک باد ؛