گفت و گو با «ملیکا گلی» که از کودکی رویای نوشتن در سر داشت و از کودکی می‌نوشت

به نقل از همشهری؛ دوچرخه- شهره کیانوش راد: جلسات کتاب خوانی که هر هفته در آن شرکت می‌کرد زمینه‌ای شد تا به نویسندگی علاقه پیدا کند.  اعضای این دورهمی ۳ نفره، ملیکا، پدر و مادرش بودند. او اولین کتابش را در ۷ سالگی نوشت و وقتی  به نوجوانی رسید توانست کتاب‌های بیشتری بخواند، بنویسد و چاپ کند. فکرهای بکر ملیکای نوجوان در مجموعه کتاب‌های«من خنگالو» نشان دهنده عشق و علاقه او به نویسندگی است. ملیکا گلی متولد اسفند ۱۳۷۷ است و با عنوان موفق‌ترین نویسنده کودک و خردسال‌ترین واقف جهان شناخته می‌شود.  او که اکنون مادر دختری ۳ سال و نیمه است ماجرای کتابخوان شدن، نویسندگی و وقف آثارش را برایمان توضیح می‌دهد.

نوجوانی اولین کتابی که نوشتم!

۷ ساله بودم که با تشویق پدر و مادرم که نویسنده بوده و هستند شروع به نوشتن کردم. اولین کتاب مستقلم «رئیس جدید» بود. وقتی کتابم چاپ شد کلی ذوق کردم و دلم خواست باز هم بنویسم. باسواد که شدم، شوق نوشتن و کتاب خواندن در من بیشتر شد. در خانه ما هر هفته جلسه خانوادگی نقد و بررسی داستان برگزار می‌شد. کل روزهای هفته در انتظار رسیدن آخرهفته بودم تا در کنار مامان و بابا، خاطرات و داستان‌های کوتاهی که نوشته بودم را بخوانم. در عالم بچگی احساس می‌کردم رقابتی  بین من با پدر و مادرم شکل گرفته و این حس خوبی به من می‌داد و انگیزه نوشتن را در من بیشتر می‌کرد.

کوچکترین واقف

وقتی به سن و سال شما بودم، یک روز پشت چراغ قرمز توجه‌ام به بچه‌هایی جلب شد که سر و وضع نامرتبی داشتند. اغلب آنها گل فروش بودند و برخی هم دستمال به‌دست، شیشه ماشین‌ها را پاک می‌کردند. با خودم گفتم که چطور ممکنه بچه‌ای به این سن و سال از صبح تا شب سرچهارراه کار کند! آنها مدرسه نمی‌رند؟ پدرم در پاسخ به سوال من گفت: «شاید پدر و مادر ندارند، شاید وضع مالی‌شان خوب نیست و مجبورند کار کنند.» اما این پاسخ، ذهن من را بیشتر آشفته کرد. دلم می‌خواستم بتوانم برای آنها کاری کنم. وقتی اولین جایزه داستان نویسی را گرفتم، اعلام کردم که این جایزه را به نیت کودکان کار وقف می‌کنم. بعد از آن تصمیم گرفتم همه حق التالیف و ترجمه آثارم را به کودکان کار اختصاص دهم. چندین بار و در مراسم مختلف من را دعوت کردند و هربار جوایزی مثل ربع سکه، تمام سکه، پول نقد به من اهدا کردند، اما همه این جوایز را به کودکان کار اهدا کردم. حتی وقتی اداره اوقاف استان خراسان رضوی در ۱۳ سالگی به من فیش حج اهدا کرد، بازهم تصویر کودکانی که از درس و آموختن محروم شده بودند جلو چشمم رژه رفت و آن را برای تامین هزینه کودکان کار اختصاص دادم. در رکوردهای ملی ایران نام من با عنوان خردسال‌ترین واقف جهان ثبت شده است. تنها هدفم این است توجه مردم و مسئولان را به کودکان کار جلب کنم. می‌خواستم با این کار قدمی در راه فرهنگسازی بردارم تا کودکان از امکانات آموزشی و زندگی شاد بهره‌مند شوند.

کتاب را می‌خوردم!

مادرم می‌گفت ملیکا کتاب را نمی‌خواند، کتاب را می‌خورد! راست می‌گفت. گاهی چندین بار یک کتاب را می‌خواندم. زیرجمله‌هایی که خوشم می‌آمد خط می‌کشیدم و آنها را در دفترچه‌ای یادداشت می‌کردم. اولین کتاب‌هایی که خواندم مجموعه داستان‌های هانس کریستین اندرسن بود. عاشق کتاب دختر کبریت فروش بودم. به کتاب شازده کوچولو (نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری )خیلی علاقه داشتم و اینقدر این کتاب برایم جذاب است که هرازگاهی آن را ورق می‌زنم و می‌خوانم و بازهم نکته‌های جدیدی را می‌بینم. پدر و مادرم من را در این مسیر روشن قرار دادند. حالا من هم برای دخترم کتاب می‌خوانم تا او را با این یار دوست داشتنی آشنا کنم.

 کتاب نخوان‌ها چه کنند؟  

اگر دوست دارید نویسنده شوید، باید کتاب خوان باشید. آنقدر بخوانید تا ذهن شما برای نوشتن آماده شود و به اصلاح، قلمتان راه بیفتد. نوشتن را از خاطرات خودتان شروع کنید. خاطرات تلخ، شیرین و اتفاقات طنزی که برایتان افتاده را بنویسید. حتی می‌توانید نوشتن خاطرات روزانه خود را شروع کنید. اما اگر حوصله کتاب خواندن را ندارید، از کتاب‌های صوتی استفاده کنید. گوش کردن ولع خواندن را در شما بیشتر می‌کند. آنقدر کتاب‌های متنوع وجود دارد که شما می‌توانید بسته به نوع علاقه خود کتاب مورد نظرتان را پیدا کنید. فقط کافی است اراده کنید و به سمت کتاب بروید.

«من خنگالو»

رئیس جدید، ماهی مغرور، شاهزاده خانم نازک نارنجی، دوچرخه، زیباترین عروسک دنیا، خوشگل‌تر از همیشه، خیاط خیاط، عروس، فرار، کلاغه به خونه‌اش نرسید، دفعه آخر، بابای پولدار، عروسک شکمو، گنجشک‌ها و کلاغ‌ها، خانم فیل، تصمیم قشنگ ماهی‌ها، خانم قو، خانم رباط و مجموعه پنج جلدی فکرهای بکر «من خنگالو» از آثار چاپ شده ملیکا گلی است که اغلب آنها را در دوران کودکی و نوجوانی نوشته و به چاپ رسانده‌است. برخی از داستان این کتاب‌ها بر اساس خاطرات دوران کودکی‌ ملیکاست؛ خاطرات بامزه‌ای که هر کدام از ما از دوران نوجوانی و کودکی داریم و اگرهمت کنیم و علاقه به نوشتن داشته باشیم می‌تواند به داستان‌هایی جذاب و خواندنی برای سایر هم سن و سالانمان تبدیل شود.

ملیکا گلی برای توجه به حوزه کتاب نوجوان چندین بار به رئیس جمهورها نامه نوشته است

نامه‌های بی‌پاسخ!

کسب رتبه دوم جشنواره بین المللی امام رضا(ع) شهر کرد در سال ۸۶ و ۸۷، برگزیده جشنواره دستان کوچک دعای تبریز در سال ۸۶، تقدیر شده جشنواره تولیدات رسانه‌ای حجاب و عفاف تهران در سال ۸۷، برگزیده جشنواره ره آورد سرزمین نور تهران در سال ۸۶، تقدیر شده ویژه جشنواره کشف لحظه های تهران در سال ۸۷، برگزیده جشنواره فجر جاوید مشهد در سال ۸۶، دریافت لوح سپاس از دوره چهارم جایزه ادبی اصفهان، تقدیر شده جشنواره ره آورد سرزمین نور خراسان رضوی در سال ۸۷، تقدیر شده جشنواره حضور در سال ۸۷، تقدیر شده جشنواره ره آورد تهران در سال ۸۸، تقدیر شده جشنواره هنر در آیینه مطبوعات در سال ۸۸ و کسب رتبه سوم جشنواره کتاب سال رضوی(کودک) همدان در سال ۸۸، بخشی از افتخارت ملیکا در دوران نوجوانی است. ملیکا می‌گوید:« نوشتن کتاب و دانستن علاقه کودکان کار آسانی نیست اما سخت تر از آن حمایت نکردن ناشران از نویسندگانی است که می‌خواهند برای کودکان بنویسند.» رهبر انقلاب در نمایشگاه کتاب امسال فرمودند: «برای جذب کودکان و نوجوانان هرچقدر می‌توانید از لحاظ کمیت و کیفیت کار کنید. هنوز داستان‌های خارجی مربوط به کودک غلبه دارد که عیب بزرگی است.» ملیکا می‌گوید: «این بیانات نشان‌دهنده اهمیت کتاب در حوزه کودک و نوجوان است. نویسندگان ایرانی به خصوص نوجوانان وقتی برای چاپ آثارشان مراجعه می‌کنند مجبورند تمام هزینه‌های چاپ را خودشان تقبل کنند. مشکلات چاپ حتی برای نویسندگان مشهور هم وجود دارد. طبیعی است که مانعی بزرگ بر سر آنهاست و کم کم از فعالیت در این حوزه دلسرد می‌شوند.»

ماجرای نامه به رئیس جمهور و پوتین

ملیکا گلی سال ۱۳۹۲  برای حمایت از کودکان بی سرپرست به رئیس جمهوروقت ایران نامه نوشت. او نوشته بود: «آقای رئیس جمهور عزیز، از شما خواهش می‌کنم، دستور بدهید لااقل یک کم، یک کوچولو از مالیات مغازها را فقط به پرورشگاه‌ها و بچه‌های یتیم یا معلول همان جا بدهند. امیدوارم کمک کنید تا سال آینده هیچ بچه‌ فقیری مجبور نباشد توی هوای گرم یا سرد دست فروشی کند.»

ملیکا زمانی که همراه خانواده در روسیه بود به پوتین، رئیس جمهور روسیه هم نامه نوشت. ملیکا ماجرای این نامه را برایمان توضیح می‌دهد: «در همایش هفته دوستی کودکان ایران‌ و روسیه که در سال ۹۲ برگزار شد، مراسمی در کتابخانه ملی روسیه برگزار شد و از من به عنوان نویسنده‌ای نوجوان دعوت شد تا کتاب‌هایم را معرفی کنم.  بعد از آن، در پیامی به ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، نامه نوشتم تا از او برای توجه ویژه به ادبیات کودک و نوجوان قدردانی کنم.» ملیکا گلی، تا کنون هیچ پاسخی از نامه‌هایی که نوشته دریافت نکرده اما ناامید نیست و امیدوار است روزی آثار مکتوب در حوزه نوجوان به جایگاه اصلی خود برسد. 

منبع:روز نامه همشهری

مطالب دیگر که شاید بپسندید

دیدگاهتان را بنویسید