شرط بندی چخوف

داستان شرط بندی  چخوف را اگر نخوانده اید، حتما بخوانید.چراکه روایت داستان از سوم شخص نمایشی و دانای کل شروع می‌شود و در قسمتی که از یادداشت ها می‌گوید اول شخص مداخله گروه محوری است.جریان ماجرا بطور خلاصه برمی‌گردد به دورهم بودن تعدادی آدم با منصب های مختلف که یکی بانکدار و دیگری وکیل دادگستری است که مستقیما در ماجرا حضور دارند ودر روند جریان تاثیرگزارهستند.

بحث بر سر این است که بانکدار می‌گوید: مجرم را اگر قرار است به حبس ابد محکوم کنند بهتر است اعدام کنند. و وکیل معتقد است که حبس ابد شاید روزنه‌ای برای آزادی داشته باشد. بحث به درازا می‌کشد و سرانجام وکیل حاضر می‌شود در برابر دریافت دو میلیون بیست سال زندانی بانکدار باشد.

جریان به گونه‌ای پیش می‌رود که زندانی به تدریج با کتاب‌ها و نوشته‌های زیادی آشنا می‌شود. از اطلس جغرافیا گرفته تا کتاب‌های تاریخی و تمدن‌های ناشناخته و ادبیات. بعد می‌پردازد به کتب جامعه شناسی و ادیان و خلاصه با دانش و معلومات فراوانی که بدست می آورد درهمان محبس بی پنجره و در قفل شده‌ی اتاق و خوراک بخور و نمیری که برایش می‌آورند می‌شود علامه دهر. و متوجه می‌شود چیزهایی دراین فاصله بدست آورده است که همه ثروت دنیا هم نمی‌تواند جایش را بگیرد چه رسد به دومیلیون…

چون داستان دارای توضیح واضحات زیادی است و می‌توان با حوصله حشویات را از داستان جدا کرد، فکرکردم با تغییرکوچکی داستان را امروزی کنم و فکرکردم شاید اگر چخوف امروز می‌نوشت آیا اینگونه بود؟

این کار درحقیقت یک نوع تمرین است که در پست بعدی آورده شده.

نجمه مولوی

دیدگاهتان را بنویسید