یادداشتی بر داستان پادگان خاکستری برگزیده از مجموعه داستان « آشفته حالان بیدار بخت» غلامحسین ساعدی موضوع: بررسی مولفه های مدرنیسم دوگانهها و فضاهایی که ساعدی بینِ واقعیت و افسانه، واقعیت و خیال میسازد، شاید پیشزمینهای باشد برای داستانهای ریالیسم جادویی. البته نمیشود گفت داستانها به سبکِ ریالیسم جادویی نوشته شدهاند، بلکه بارقههایی از این…
عروس و داماد دریایی در تُنگ شیشه ای افکارم پرسه میزنم. به مجلس ختم کسی باید بروم که خواستیم کس هم باشیم. خب چه بشود که کسِ کسی باشی!!؟ این اصلا طبیعی نیست. رفتن به مراسم او که ظاهرا هیچ کاره ام بود. لباس سیاه نمی پوشم. همان لباس هایی را می پوشم که دوست…
«سیاهی » در چشمهای مرد، سیاهی پشت سیاهی نشسته بود در همان سیاهی غلیظ، گاه به گاه نقطه های کوچک نور را می دید که از فاصله ای دور و در جایی نامعلوم، محو می شدند گفت: پناه بر خدا دود سیگار را از دهانش بیرون داد دود مار شد و پیچ و تاب برداشت…
داستان «یک بام و دو هوا » داشت باران می آمد نان های خیس شده را از ترک دوچرخه ام برداشتم و دوچرخه را به تنه کلفت درخت توت کنار دیوار، تکیه دادم، پونه و شیرین دختر عمه هایم داشتند با هم روی ایوان خانه ی عزیز جون منچ بازی می کردند. عزیز تا مرا…