مثل نوشت 1: داستان “بدلی” از شهین پوستچی خراسانی به همراه نقد داستان

ضرب المثل : دوجو در شکم به که ده من به پشت داستان بدلی شهین پوستچی خراسانی - به خدا می خرمش. صبر کن آخر می خرمش  نازیلا از صبح ۱۰ بار حرفش را تکرار کرده بود. تقصیر خودم بود اگر دیروز با هم از جلوی آن مغازه بدل فروشی رد نشده بودیم حالا این…

0 دیدگاه

عکس نوشت 57: یوسفی- فریده ذوالفقاری – مسلم انصاریان و…

عکس نوشت 57 خنده بلندی سر داد و بعد ساکت شد و یواشکی شروع به زیر و رو کردن کیسه های گل گلاب کرد. الاغ کنار کیسه ها ایستاده بود و انگار که چپ چپ نگاهش می کرد. پیرمرد دوباره خندید و به الاغ گفت: چیه! باباجان چپ چپ نگاه می کنی خوب اگه دندون…

0 دیدگاه

عکس نوشت 55: مریم محتشمی – یوسفی

عکس نوشت 55 به نام خدا  یادش به خیر. کودکی و کوچه باغ های روستا؛ عصر که میشد مردم میرفتن کشمان که علف بچینند. مادر غلومی هم راهی میشد و همزمان غلومی هم؛ مثلا برای کمک؛ الاغ رو سوار میشد و راه می افتاد یک سیخی به پهلوی الاغه فرو میکرد و اون بیچاره مجبور…

0 دیدگاه

عکس نوشت 48: آرام یوسفی- مریم محتشمی- مسلم انصاریان و…

عکس نوشت 48 می ترسم از هر دستی که به سویم دراز شود. زخم ها خورده ام از دست های سپید، دست های سرخ، دست های رنگین، دست های خالی، دست های پر... نمی دانم اینبار چه بروزم خواهد آورد این دست ناآشنا. ای دست ناشناس ایندفعه باز برایم چه مصیبتی به ارمغان آوردی. ‏‪…

0 دیدگاه

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد