عکس نوشت 40: شهین پوستچی-راشین قشقایی-رویا روبند و…

عکس نوشت 40 شماره 1: نشسته بود میان رنگهای قالی و پرچم های طلایی زعفران را از میان گلهای بنفش بیرون می کشید. پدر آمد و نگاهی به دست های نارنجی اش کرد و با خنده ای که از زیر سبیل سفیدش معلوم بود گفت: ترنج خاتون! دیگه سیاه بختیت تموم شد بابا دیگه تموم…

0 دیدگاه

عکس نوشت 38: آرام یوسفی-راشین قشقایی-آمنه جهاندوست و…

عکس نوشت 38 شماره 1: ما نامزد هم نیستیم خواهر برادریم من کرشمه ام داداشم ذوالفقار او دست نداره گنگ مادر زاده هروقت خیلی خوشحال میشه دوست داره دندونش بگیره هر کار کردیم نتونستیم این عادت رو از سرش بیرون کنیم. بچه ها توی کوچه ازش می ترسند. یکبار آدینه محمد پسر همسایه نونشو داده…

0 دیدگاه

عکس نوشت 35:شهین پوستچی-نجمه مولوی-نهاوندی و…(بخش اول)

عکس نوشت 35 بیدارشو بیدارشو دستهایت هنوز بوی قصه می دهد . تو ! آنقدرتمام نشدنی هستی که  رنگ آسمان ،رنگ شجاعت تو شده است. بیدارشو بی بی رقیه می گفت تو در آسمان غوغایی به پا کرده ای . بی بی رقیه می گفت برای فرشته ها از زمین مهربانی برده ای . دیشب…

0 دیدگاه

عکس نوشت 34: معصومه خزاعی-آمنه جهاندوست-نعیمه طاهر پور و…

عکس نوشت 34 باربرها  وسایل قدیمی و گرد و خاک گرفته خانه را داخل کامیون حمل بار گذاشتند. تنها و ساکت در اتاق قرمز مقر حکمفرمایی خانم والده ایستاده ام. پرده ابریشمی که از هند  خریداری شده است هم مانند سایر وسایل کهنه و قدیمی شده  و سوراخی بزرگ در میان آن به وجود آمده…

0 دیدگاه

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد