عکس نوشت 66: آنیل خلج- مسلم انصاریان -اکرم یوسفی و…

عکس نوشت 66 بچه‌ها بگید سیییب می‌‌خوام یک سلفی مَشتی بگیرم... -آماده‌ایم بگیر، فقط یادت باشه بعد از این دیگه نمی‌تونی اون دم‌پایی رو بپوشی و فقط باید قابش کنی بزنی روی دیوار تا لبخندامون زیر پات له نشن. آنیل خلج شاید این ژست عکس سلفی نیست روی دیگر, ز مال بیت المال پول کفش…

0 دیدگاه

عکس نوشت 61: اکرم یوسفی- محسن صادقی نیا- زهره شوریده دل

عکس نوشت 61 ماه دلش نمی‌خواهد فرق شکافته علی(ع) را ببیند ابرها هم دلشان باریدن میخواهد اکرم یوسفی اگر چه بادها غوغا کنند و ابرها را به تکاپو وادارند. اگرچه ابرها فتنه کنند و به همراهی باد جلوی ماه را بگیرند. اما هرگز نتوانند مقدرات را جلوگیری کنند. آسمان گوهر امانتش را به زمین خواهد…

0 دیدگاه

عکس نوشت 59: راشین قشقایی- مرضیه جلالی- مسلم انصاریان و…

عکس نوشت 59 گاه نگاهت کردم گاه خواندمت از اول هم باید می بوییدمت بوی چای سرگل لاهیجان می دهی راشین قشقایی جرعه جرعه می نوشمت گاه با عطر هل گاهی دارچین بی شک گرم خواهم شد و از سر می پرد رخوت و آشفتگی مرضیه جلالی کاش کتاب بودم می نشستم در برابر چشمانت,…

0 دیدگاه

واژه نوشت 4

شماره 1: کوت نمک  -نه برداشت نه گذاشت خواهر جان، بی مقدمه گفت: شما خَنَه دَرِن، مُو ماشین، شما حقوق بِبَرِن، مو شغل آزاد دَرُم، شما دُنبَلَه نِدِرن، مو دنباله هام همه عَرُس داماد رفتن، خیله هم به هم می اِم، یک وقت رِه بِگن تا بِرم  محضر، -جان سهیلا راست می گی؟ -به جان…

0 دیدگاه

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد