عکس نوشت 73 بین چشمان کودکی گرسنه با سیر کودکان سوار بر مرکب فاصله ای است تا بینهایت. فاصله ای بنام فقر بنام نداری چه ساده لوحانه است؛ وقتی؛ فقط؛ اختلاف طبقاتی بدانیش ... محسن صادقی نیا من به پاهای زخمی و تاول زده ات می نگرم و تو با حسرت و خشم آسودگیم را…
عکس نوشت 71 از صمیم دل تو را دوست می دارم پدر در تمام عمر خویش پینه بر دست تو بود تا قلم از دستم چون تفنگ از دست سرباز نیفتد به زمین شب ز موهای تو رفت تا که بالین مرا ظلمت شب تر نکند بوسه ی مهر تو خورشید منظومه ی عشق گرمی…
عکس نوشت 68 به نام خدا به یاد دخترکان معصوم افغان. بخواب شکریه جان؛ آرام بخواب. با چشمان اشکبار و ناله های دردناک مادر بخواب؛ او برایت قصه می گوید. دخترکم؛ ای معصومیت قربانی شده؛ با وجودی که سال هاست لباس فقر برتن نحیف و رنج کشیده ات پوشانده شده؛ اما عشق به درس و…
عکس نوشت 66 بچهها بگید سیییب میخوام یک سلفی مَشتی بگیرم... -آمادهایم بگیر، فقط یادت باشه بعد از این دیگه نمیتونی اون دمپایی رو بپوشی و فقط باید قابش کنی بزنی روی دیوار تا لبخندامون زیر پات له نشن. آنیل خلج شاید این ژست عکس سلفی نیست روی دیگر, ز مال بیت المال پول کفش…