خارج قسمت زندگی دو روز از عروسی لیلا گذشته بود که به خانه برگشتم. به هر چه نگاه می کردم بامن سر جنگ داشت. حتی در و دیوار خانه. پرده پشت پنجره را کنار زدم هوا تاریک تاریک بود. اشک در چشمانم جمع شده بود. می خواستم بیرون را بهتر ببینم. صورت را به شیشه…
گزارش تصویری از شب یلدای انجمن سمر به نام حضرت دوست سه شنبه های سمر بهترین لحظه ها، لحظه هایی که در محفل صمیمی ما قصه ازهر که و هر کجای زمین و زمان است، قصه ی عاشقان است. راستی، روزهای سه شنبه، پایتخت جهان است... این سه شنبه یک شب مانده تا یلدا دور…
رزومه ادبی فرهنگی علیرضا جمشیدی علیرضا جمشیدی هستم اهل مشهد متولد: 1343 شغل : رواندرمانگر، مدرس دوره های آموزش خانواده و خلاقیت فعالیت هنری : کاریکلماتور نویس/ داستان نویس/ منتقد ادبی از سال هشتاد و چهار زیر نظر استاد عزیز جناب آقای علی اکبر ترابیان در گروه ادبی سمر بطور جدی کار نویسندگی را شروع کردم و دوره های مختلفی…
داستان کوتاه " پیله " غروب آفتاب کمی محوطه ی خوابگاه را روشن نگه داشته ولی داخل اتاق تاریک بود ، از طبقه ی بالا نگاهی به علی که روی تخت پایینی دراز کشیده بود انداختم ، نور گوشی اش خاموش شده پس خوابش برده بود ، با احتیاط از نردبان فلزی تخت پایین آمدم…