عکس نوشت 66 بچهها بگید سیییب میخوام یک سلفی مَشتی بگیرم... -آمادهایم بگیر، فقط یادت باشه بعد از این دیگه نمیتونی اون دمپایی رو بپوشی و فقط باید قابش کنی بزنی روی دیوار تا لبخندامون زیر پات له نشن. آنیل خلج شاید این ژست عکس سلفی نیست روی دیگر, ز مال بیت المال پول کفش…
عکس نوشت 65 تا به کفشدوزک پر شکسته برنخورد شاخه را پیاده بالا رفت غنچه خندید و عطر گل پاشید بر تن هر که دوستی دارد مسلم انصاریان -هیچ چی نگو هیچ چی نپرس چشماتو ببند و دنبالم بیا -چشامو که میندم همه جا سیاهه -بیا ...بیا تا به سفیدی برسیم آمنه جهان دوست
عکس نوشت 64 مادرم هر روز نور را از پنجره ی روشن صبح به دلم می ریزد مادرم با لبخند می زداید ز دلم دلهره را هر چه خوبی که محیط است مرا, مادرم واسطه است مادرم خورشید است مادرم مهتاب است مادرم روشنی است مادرم نور امید مادرم چشمه ی الطاف خداست مسلم انصاریان…
عکس نوشت 63 بیا تا قصه ای پر راز باشیم چو دریا موج موج آغاز باشیم به بال کاغذین نزدیک خورشید پر وبالی به سوز وساز باشیم نگاهت می کِشد برروی خاکم به چشمی بسته درپرواز باشیم هوای عاشقی سر در گمم کرد بیا تا یک نفس آواز باشیم چو مرغان اسیر وخسته بالیم بیا…