یادداشتی برفیلم (یک زندگی پنهان) ساخته ترنس مالیک (2019)
فیلم از جنگ میگوید. از خونریزی و تجاوز،از ظلم و بیگناه کشی، اما نه از توپ خبری هست و نه از تانک. نه سنگر است و نه کشته و زخمی. فیلم از جنگی بزرگتر و عظیم تر و دردناک تر میگوید. چیزی که در قرآن جهاد اکبر گفته شده است. فیلم پیرامون زندگی کشاورز فعال و خانواده دوستی که پدرش در جنگ کشته شده است، دور میزند. خودش به جنگ فراخوانده شده. اما حالا که دیکتاتوری بنام هیتلر از او سوگند وفاداری میخواهد، سر باز میزند. و ماجرا آغاز میشود. کشاورز فیلم و همسرش نه تنها سوگند وفاداری به هیتلر را نمیخورند. حتی از کمک به خانواده سربازان هم خودداری میکنند.
فیلم با باورها و اعتقادات دینی و مذهبی آدمها جلو میرود. آدم هایی که بعضی هاشان تسلیم استبداد هیتلر هستند و برخی در جامه کشیشی ملاحظه کارند و (فرانتس) بی هیچ واهمه ای نه ادای احترام میکند و نه به سربازخانه میرود. ترجیح میدهد خون نریزد چون میگوید کشتن آدمهای بیگناه در باورش نیست. خوشبختی و زندگی و رشد را در علفزارها و گندمزارها به وفور میبینیم. خوشبختی را در بازی با دختران و همسرش. و خدادوستی را در واگویه های گاه و بیگاهش.
فیلم درهم تنیده روایت میشود عشق را در کنار رنج و سختی روایت میکند. گاهی آنقدر افکار گره خورده و مشوشی دارند که طناب های درهم گره خورده و زنجیر های بهم گره خورده استعاره زیبایی ازین بهم ریختگی نشان میدهد. فیلم متقارن روایت میشود. هر دو در تلاش شان همسو عمل میکنند. برای تحمل شرایط و حل معضلات ایمانی اعتقادی شان همسو میکوشند.
در جایی روایت متباین عمل میکند. تحمل رنج و سختی کار در مزرعه بتنهایی در غیبت مرد همانقدر طاقت فرسا هست که مرد زیرشکنجه های عذاب آور زندان. صحنه ها با ریتمی کند در حرکت است مثل رودخانه ای که تحت هر شرایطی میرود. ریتم حرکت کند فیلم بیننده را به عمق نگاه فلسفی فیلمساز میبرد. برجسته ترین عنصر فیلم سکوت است .نقش سکوت محکم است .سکوت در فیلم بیشترین حرف را دارد. در سکوت تلاش زن در کنترل و حفظ خانواده به نمایش گذاشته میشود. در سکوت تحمل مرد زیر شکنجه های دردناک زندان و پایداری راسخ در ایمان و اعتقادش را به مخاطب منتقل میکند. تحمل زخم زبانهای همسایه و رهبران دینی همه در همین سکوت گفته میشود.
نکته برجسته بعدی، دین است. سقف کلیسا که پر است از تصاویر پسر خدا. نقاش میگوید خدا را اینجا میکشم تا مردم همیشه چشم شان به آسمان باشد. کشیش محلی در مقام ارشاد فرانتس. میگوید هر انسانی باید به اطاعت از مافوقش گردن نهد. جایی دیگر اشاره میکند. وقتی جانت در خطر باشد باید دستور را بپذیری. حکمی شبیه تقیه کردن در اسلام.
قوی ترین استعاره ها در فیلم رودخانه و جاده و قطار است. و جریان زندگی را تحت هر شرایطی نشان میدهد. چند جمله فراموش نشدنی هم در فیلم بود که دریغ است اشاره نکنم.
- باید بی عدالتی را تحمل کرد یا تسلیم شد.
- کار من خلق کردن همدردی است
- ناقوس ها قرار است ذوب شوند تا گلوله ها ساخته شوند.