نقد و بررسی کتاب یکی بود ،یکی نبود محمد علی جمالزاده در کارگاه نقد انجمن داستان نویسی سمر
محمد علی جمالزاده از نویسندگان معاصر ایران و آغازگر ادبیات داستانی نوین در ایران است. او در سال 1309 هجری قمری در اصفهان به دنیا آمد و از 12 سالگی به بیروت و سپس به فرانسه و سوئیس رفت و دیپلم علم حقوق خود را در فرانسه دریافت کرد. او در 17 آبان 1376 در ژنو وفت یافت، از عمر طولانی یکصد و شش ساله خود، تنها سیزده سال را در ایران گذراند. اما در تمام عمر، همواره با یاد ایران زیست. داستان فارسی شکر است نخستین نوشته ی داستانی اوست که آن را سر آغاز داستان نویسی جدید فارسی دانسته اند. برخی از آثار او به این قرار است: آسمان و ریسمان، بانگ نای، تلخ و شیرین، خاطرات محمد علی جمالزاده، سر و ته یه کرباس، قصه مابه سر رسید، قصه های کوتاه برای بچه های ریش دار، قصه نویسی کهنه و نو و هفت کشور.
در کتاب یکی بود یکی نبود 6 داستان با عنوان های فارسی شکر است، رجل سیاسی، دوستی خاله خرسه، درد دل ملاقربانعلی، بیله دیگ بیله چغندر، ویلان الدوله وجود دارد. بررسی و نقد این کتاب مشق بسیار خوبی برای هنرآموزان و نویسندگان نوقلم که این امر به همت انجمن داستان نویسی سمر باحضور استاد محترم جناب آقای علی اکبر ترابیان و سایر نویسندگان درتاریخ 12/3/97 و 19/3/97صورت پذیرفت که شرح این کارگاه در گزارش ذیل ارایه می گردد:
کتاب یکی بود یکی نبود. آثار جمالزاده شبیه آثاری مثل حکایت ، قصه و سفرنامه است. داستان به معنی کلاسیک ولی امروزی است. و شروع کار داستان کوتاه امروزی است. باید در نظر داشت که در این زمان تعریف داستان به معنای امروزی نبوده است. در جلسات نقد و بررسی کارگاه انجمن داستان نویسی سمر یکایک داستان های این کتاب به شرح ذیل مورد نقد قرار گرفت:
داستان “فارسی شکر است”
تمرکز روی اقشار مختلف در ایران، تأثر نویسنده از مورد هجوم قرار گرفتن زبان فارسی، بررسی زبان و فرهنگ به عنوان یکی از تأثیر پذیرترین و تأثیر گذارترین موارد یک قوم و ملت از اولین اموری ست که در این داستان به چشم می آید. اوایل مشروطه جامعه می خواست از حالت سنتی بیرون بیاید و مدرن شود و عده ای می خواستند همکاری و همراهی کنند و عده ای هم می خواستند مقابله کنند . این داستان تقابل سنت و مدرنتیه است که از نظر جمالزاده کار نویی است . اسم داستان فارسی شکر است نیز بی هویتی زبان را به چالش می کشد . مأمور تذکره نماینده طبقه حاکم آن دوره است که ظالم و مستبد است و در صبح روز بعد عوض می شود و فردی دوباره شبیه همان قبلی جایگزین آن می شود . در این داستان از طبقات مختلف جامعه انسان با لهجه ها و تفکرات مختلف پیدا می شود که نماینده یک جامعه کوچک همان دوره مورد نظر نویسنده است ، از آدم فرنگی مآب گرفته تا انسان های عامی و بی سواد . خلاصه اینکه داستان فارسی شکر است بیانگر اوضاع زبان در تقابل دوران مدرنیته و سنت است که از دید محمد علی جمالزاده شکل گرفته است .
داستان “رجل سیاسی”
جعفر سواد درست و حسابی ندارد اما تصور می کند اگر جز رجل سیاسی شود، جایی برای خودش باز می کند. مردم این داستان کلا ً مردم جو زده ای هستند. خاقان السلطنه هم آدم فرصت طلبی بود و می خواست از آب گل آلود ماهی بگیرد، به دنبال فرصتی ست تا از موقعیت جعفر سوءاستفاده بکند. آثار جمالزاده شبیه آثاری مثل حکایت، قصه و سفرنامه است. داستان رجل سیاسی به بررسی جامعه ایران درزمان و احوال خاصی می پردازد و اشاره به افتادن سرنوشت مردم به دست کسانی داردکه اصلاً تخصصی ندارند. هجوم یک جریان در هم ریخته در جامعه ی داستان رجل سیاسی، مردم را دنباله رو می کند و دیگر دموکراسی معنی ندارد و در این داستان باز هم حضور مردم جو گیر احساس می گردد.
داستان “دوستی خاله خرسه”
داستان دوستی خاله خرسه اشاره ای به 7 سال حضور نظامی روسها در ایران دارد. روسها مقابل انگلیس می خواستند بایستند و حضور خود را در ایران پرنگ کنند بنابراین به ایران لشگرکشی می کنند. حبیب ا… به عنوان شخصیت اصلی در یک سمت داستان قرار می گیرد که فردی دوست داشتنی است. روسیه در این داستان نماد حیله گری و دورویی و پول دوستی است و حبیب ا… نماینده طبقه عوام است و نماد سادگی و مظلومیت است . مرگ حبیب ا… که پر است از سادگی و مهربانی و در انتهای داستان جنازه اش در عین همان سادگی در میان برف ها پوشیده می شود.
داستان “درد دل ملا قربانعلی”
در این داستان جریانات مذهبی و سنتی وقت ایران مورد بررسی قرار می گیرد. این داستان یک بحث روان شناسی است که در آن قربانعلی راوی و شخصیت اصلی داستان، اسیر دلش شده و در نهایت پای دل و هوس به میان می آید. روضه خوان داستان درد دل ملا قربانعلی، فقط ظاهر دین را یاد گرفته و از این راه به نان و نوایی رسیده است. داستان به مباحث دینی نگاه روان شناسی رفتاری دارد. ریاکاری و تناقض عقل ودین قربانعلی به صورت واضحی در داستان به چشم می آید و اشاره به این امر دارد که بعضی آدمها با توجه به سنشان در یک دوره به تکرار می افتند.
داستان “بیله دیگ بیله چغندر”
همان انتقاد از جریانات اجتماعی، سیاسی ایران دوران مشروطه است حکایت دلاکی خارجی هست که به دنبال یک مستشار به ایران می آید و اسیر تفکرات خارجی می شود. این داستان اشاره به این موضوع دارد که دول خارجی که به ایران پا می گذاشتند دلشان به حال ایرانی ها نمی سوخت. استعاره دست به پشت کشیدن دلاک هم که در داستان بسیار رندانه به کار رفته است بیشتر اشاره به تملق می کند ( دست به پشت هم کشیدن ،تملق ).
پادشاه کار غلط می کند و زیر دستان هم دست به پشت او می کشند. مشورت تخصصی نیست. معنی داستان بیله دیگ بیله چغندر هم اشاره به یک حکایت قدیمی دارد به معنی همچین دیگی همچین چغندری لازم دارد. بین دلاکی، حمام و مستشاری رابطه ی مستقیم دارد. (پشت هم دست می کشیدند :رابطه مستشار و دلاک) نسبت به داستانهای دیگر این کتاب حرفی برای گفتن به صورت غیر مستقیم دارد.
داستان “ویلان الدوله”
این داستان در مورد آدمی است که نسبت به بقیه متفاوت تر است. این آدم یک سربار است که با ترفند خودش زندگیش را پیش می برد. به یک نوع از تفکر اشاره دارد . به اینکه به کار به عنوان بخشی از زندگی نگاه نمی کنند . سربار بودن و حالت مفت خوری با پسوند ویلان الدوله ارتباطش این است که کسانی که زندگی خود را از امور مردم تأمین می کنند ، افرادی هستند که وجدان کاری و اخلاقی ندارند . این افراد بود و نبودشان یکی است که دقیقا ً اشاره به شخصیت ویلان الدوله دارد . ویلان الدوله از آدم هایی بود که مردم فکر می کردند کاری از دست او برمی آید ولی وقتی مردم به سراغش می رفتند می دیدند کاری نمی کند . اگر ویلان الدوله یک تیپ باشد نماد چه آدم هایی است ؟ این امر یکی از رفتارهای اجتماعی ایران بوده و هست . مباشر و یا دلال هر جایی میتواند باشد. این گونه آدم ها بی هرجا ، بی در کجا و بی هویت هستند که اول آنها مورد تأدیب قرار می گیرند . در واقع دارای نوعی شغل هستند که از مجرای خودشان حرکت نمی کنند و باعث افزایش فقر اقتصادی بیشتر می شوند.
در کتاب یکی بود یکی نبود محمد علی جمالزاده داستان ها همه درون مایه دارد . یعنی همه ی موضوعات روز جامعه وقت جمالزاده مطرح می شود و او از منظر نگاه هم خیلی روشنفکرانه برخورد کرده است . از این جهت پیشاهنگ و قابل احترام است چون آغازگر ادبیات داستان نویسی نو در ایران است . شخصیت پردازی در همه ی داستان ها و جود دارد اما در جاهایی اضافات وجود دارد که با توجه به تقلید اولیه او از ادبیات فرانسه قابل تأمل است . طنزها و تصاویر قشنگی دارد . حس خوشحالی و یا حس تنفر را در خواننده ایجاد می کند .تصویر سازیهای جذاب ، ایجاد حس آمیزی های متفاوت و … از ویژگیهای داستانهای یکی بود یکی نبود محمد علی جمالزاده است. بعدِ جمالزاده نویسندگانی چون ساعدی از او تأثیر پذیرفته است و همین طور هدایت هم از ساعدی تأثیر پذیرفته است .