عکس نوشت 57: یوسفی- فریده ذوالفقاری – مسلم انصاریان و…

عکس نوشت 57 خنده بلندی سر داد و بعد ساکت شد و یواشکی شروع به زیر و رو کردن کیسه های گل گلاب کرد. الاغ کنار کیسه ها ایستاده بود و انگار که چپ چپ نگاهش می کرد. پیرمرد دوباره خندید و به الاغ گفت: چیه! باباجان چپ چپ نگاه می کنی خوب اگه دندون…

0 دیدگاه

عکس نوشت 53: ملیحه نامنی- مسلم انصاریان- فریده ذوالفقاری و…

عکس نوشت 53 صدای ِ پای ِ رفاقتت مرا از ابتذال خاموشی رهاند و مرا کِشان کِشان برای دعوت به حضورت به این جا کشاند. چه کودکانه و مشتاقانه به سوی ِ گام های ِ کودکی ام می دَوَم ملیحه نامنی خدا خدا می کردم خودش در رو باز کنه, به سن تکلیف که رسید…

0 دیدگاه

عکس نوشت 45: شهین پوستچی- شوریده دل- مرضیه جلالی و…

عکس نوشت 45 دیدمش، با یک عالمه شکوفه همسفره بود. عمری از او گذشته اما دلش هنوز جوان بود. برایم که از قصه اش با آدم و حوا می گفت،گفتم: "عجب عمری داری!" گفت: "یک سیب است و یک دل که عاشق آدم شد." با چشمان گرد شده گفتم: "تو ! عاشق آدم شدی؟" آهی کشید…

0 دیدگاه

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد