عکس نوشت 41 من اسمم گلپری است. اسم دختر خاله ام گل جان است. یک دختر خاله ی دیگر داشتیم اسمش گیسو بود . ما همبازی بودیم . اسم روستای ما زمرد است . زمرد از مزارشریف خیلی دور است . اما نوروز به مزار شریف می رویم . گل جان یک عروسک توی جوی…
بازی -دختره اینجا نشسته، گریه میکنه، زاری میکنه، از طرف من یکی رو بزن! بلند میشدم و یکی محکم میزدم به شانهی هما. هما می رفت وسط می نشست. چشمانش را می بست و سرش را پایین می انداخت. نجمه و سمانه و معصومه و آمنه و نعیمه و مرضیه و سارا با مهدی و…
عکس نوشت 35 پوکه دیشب لای خرت و پرت های جامنده از اسباب کشی پوکه ای پیدا کردم، رنگ طلایی خاک گرفته اش معلوم بود هنوز خاک شلمچه به تنش مانده بود. گمانم همان است که چند سال پیش از شلمچه آوردمش. لای خاک ها پنجه می کشیدم که زیر دستم امد برش داشتم دلم…
درس گفتاری در سبک پست مدرنیسم از دکتر علی اکبر ترابیان بر نقد داستان کوتاه "گردن زرافه" نوشته هما رضوی زاده "داستان گردن زرافه" زن در قفس را باز کرد. پرنده بیرون آمد، مثل عادت همیشگی اش. به پاهایش نگاه کرد. چندقدمی کنار میله ها رفت و برگشت. بعد ایستاد. سرش را بالا آورد.…