عکس نوشت 24: معصومه خزاعی-هما رضوی-مهدی نوروزی و… (بخش اول)

عکس نوشت 24 آخرین بار من دیدمش. کوپه ۱۴ سالن ۶. کنار در ایستاده بود و لبخند می زد. دختر بچه ای ده ساله بود با موهای مشکی کوتاه و چشم های قهوه ای.  تنها یک ساعت بعد پلیس کوپه ها را به دنبال دختر گمشده کوچک می گشت. صدای مردی میان سال از بیرون…

0 دیدگاه

عکس نوشت 23: سمانه حسینی-شهین پوستچی-مهدی نوروزی و…

  صدای چلچله ها بود، باغ بود، همه‌ی شما بودید. تختی بود، بزرگ قد دنیا بر آن تکیه می زدیم و پاهایمان را از لبه‌اش آویزان و تکان تکان می‌دادیم. و نهر آبی بود که زیر انگشتان پایمان می دوید. من خواب بودم روی تختم، صدای چلچله ها بود. او هم بود، همان که در…

0 دیدگاه

عکس نوشت 22 (بخش دوم)

پسرها به طرف میدان ابتدای ده دویدند و زودتر ازسایر اهالی به میدان رسیدند. آقا معلم آمد. آقا معلم آمد. بارسیدن جیپ کهنه قدیمی آموزش و پرورش از راه، نفس ها در سینه حبس شد و سکوت همه جا را فراگرفت. دختر ها  روی تپه مشرف به میدان ایستاده بودند که معلم جدید از ماشین…

0 دیدگاه

عکس نوشت 22 (بخش اول)

  هوالجمیل شادی ، زیبایی است ؛ سیل شادی می آید و غم را از این خاک خواهد شست؛ شاد می آیند همراه سایه هایشان ، خورشید پشت شان هست و آفتاب همراه شان می آید، شادِ شادِ شاد؛ شادی و نشاط از وجودشان سرریز شده است بر سرپایی های سفید و آبی و یاسی…

0 دیدگاه

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد