عکس نوشت 77: زهره شوریده دل- عسل برومند- مسلم انصاریان و…

عکس نوشت 77 لطفا کمربندهای خود را محکم ببندید، در حال پرواز هستیم. دست‌هایش را باز می‌کند به پهنای شانه‌هایش و چشم‌هایش را می‌بندد. دلم می‌خواهد مسافرش می‌شدم، یعنی الان کدام اقیانوس را درمی‌نوردد؟ از روی برج‌های کدام شهر گذشت؟ کاش وقتی کوه را دور می‌زد بتوانم مسافرش باشم. راحله‌ی جونم مرگ شده! باز نشستی…

0 دیدگاه

عکس نوشت 71: مسلم انصاریان- زهره شوریده دل-آنیل خلج و…

عکس نوشت 71 از صمیم دل تو را دوست می دارم پدر در تمام عمر خویش پینه بر دست تو بود تا قلم از دستم چون تفنگ از دست سرباز نیفتد به زمین شب ز موهای تو رفت تا که بالین مرا ظلمت شب تر نکند بوسه ی مهر تو خورشید منظومه ی عشق گرمی…

0 دیدگاه

عکس نوشت 67: راشین قشقایی- آسیه جلالی- محسن صادقی نیا و…

عکس نوشت 67 بای ذنب قتلت در فقر و خشونت متولد شدند در فقر و خشونت درس خواندند در فقر، خشونت و سکوت خبری کشته شدند. یادشان گرامی راشین قشقایی شب چه طولانی می شود وقتی رهزنان از چشم مردم شهر, صبح می دزدند عاقبت اما روشنی طلوع خواهد کرد تا همیشه شب، نخواهد ماند…

0 دیدگاه

عکس نوشت 58: سمانه حسینی- سیده مرضیه جلالی – راشین قشقایی و…

عکس نوشت 58 خورشید روشن امید از پشت پنجره ی فردا دوباره طلوع خواهد کرد وقتی که جور بر تن رویا, حصار کرد امید و آرزو عزم ترک این دیار کرد امید بر طفل گهواره ای بسته بود پیر خورشید اندرون خزان را  بهار کرد مسلم انصاریان اردیبشت 1400 پنجره‌ای که یادشان رفته بود بسازندش،…

0 دیدگاه

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد